بسمالله الرحمن الرحیم
- حدیث بندگی
- موضوع: پدر و مادر (جلسه اول)
- ۱۳۹۶/۶/۸
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلامِکَ.وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ، وَ الصَّلاهِ مِنْکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
دعای بیست و چهارم را امام سجاد علیهالسلام برای پدر و مادرش خواسته و طلب کرده است.
اول دعا با درود بر پیغمبر شروع میکند؛ خدایا درود بفرست بر رسول مکرم، همان کسی که بنده توست و فرستاده توست و بر خاندان پاک و طاهر او درود بفرست و مخصوص کن آنها را به بهترین درودها و رحمت و برکات و سلامتت را به آنها اختصاص بده.
دوباره اختصاص دیگری را در ادامه دعا ذکر میکند؛ پدر و مادر من را اختصاص بده به کرامت و بزرگواری نزد خودت و درود و ثنا از طرف تو، ای مهربانترین مهربانان.
دعا با درود بر پیغمبر شروع شد. در این دعا امام سجاد -علیهالسلام- حقوق پدر و مادر بر فرزندان را مطرح میکند؛ و در گوشههایی حقوق فرزندان بر پدر و مادر را اشاره میکند. به اینکه والدین چه وظایفی دارند و ما چه وظایفی در قبال آنها داریم.
البته دعای دیگری هم داریم که درباره فرزندان است. دعا را با درود بر پیغمبر و آل پیغمبر شروع میکند. چون درود بر پیغمبر و آل پیغمبر جلب رحمت الهی میکند. چون درود بر پیغمبر و آل پیغمبر خواسته انسان را به اجابت نزدیک میکند. دعای مستجاب است.
مکرر عرض شد که ذکر صلوات، دعای مستجاب است. اگر در خواستههایمان قبل و بعد از خواسته، این ذکر بیاید خواسته ما به اجابت نزدیک خواهد شد. در بعضی از روایات دارد که خدای تعالی بلندمرتبهتر از این است که دوتا دعا را قبول کند و یکی را قبول نکند.
چرا امام سجاد -علیهالسلام- در صحیفه سجادیه شاید نزدیک به ۲۰۰ مرتبه، بالای ۱۰۰ مرتبه این ذکر را تکرار میکند؟
علتش این است که بعدازاینکه حسین -علیهالسلام- به شهادت رسید؛ یعنی در قضیه کربلا و صحرای طف، حضرت را حذف فیزیکی کردند. نام پیغمبر را و آثار نبوی را که تحریف کرده بودند، از مسیر خودش که منحرفشده بود، بعضاً بافاصله فراوانی به فراموشی سپردهشده بود. سیره و سنت پیغمبر از بین رفته بود.
پسر پیغمبر فقط مانده بود. پسر پیغمبر را تا میدیدند میگفتند که نوه پیغمبر است. یکی از دو سید اهل بهشت است. یاد پیغمبر میافتادند. گفتند این را هم از بین میبریم تا هیچ آثاری از آثار نبوت وجود نداشته باشد.
در این فضا امام سجاد -علیهالسلام- امامت را به عهده گرفت. در این فضایی که تمام آثار نبوت را از بین برده بودند، آثار علوی را از بین برده بودند، حتی حسین -علیهالسلام- را هم از بین برده بودند، وظیفه امام حفظ و توسعه دین و نشر معارف الهی است.
اولین کاری که میخواهد بکند این است که سنت پیغمبر را احیا کند و زنده کند. و چون درود بر پیغمبر و آل پیغمبر یک اصل قرآنی است و ریشه قرآنی دارد که؛ «إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» و کسی نمیتواند با او مخالفت داشته باشد، امام سجاد -علیهالسلام- برای اینکه این خط و سلسله و دوده به فراموشی سپرده نشود، دعای صلوات را تکرار میکند.
اساساً مبارزه امام سجاد یک مبارزه خاص بوده. عرض کردم که در صحیفه سجادیه گذشته از اینکه معارف و عرفان الهی را یاد میگیریم و گذشته از اینکه بااخلاق و اخلاقیات آشنا میشویم، گذشته از اینکه با مسائل فردی و خواستههای خودمان که چگونه از خدای تعالی بخواهیم آشنا میشویم و با توحید و معاد آشنا میشویم، حتی وسیله انسانشناسی را ما میتوانیم از صحیفه سجادیه به دست بیاوریم.
اینکه انسان چگونه مدارج عالیه انسانی را طی کند و به کمالات الهی برسد، در صحیفه سجادیه منقش است. حتی حاکمیت و حکومت اسلامی و اصل ولایت و اصل نظام اسلامی را ما در صحیفه سجادیه کاملاً میبینیم. به شرطی که او را به نطق دربیاوریم و مطالب را در کنار هم بچینیم و از آن بهره ببریم.
صحیفه سجادیه یک کتاب اساسی و ریشهای است. من به دوستان روحانی خودم توصیه میکنم؛ وقتیکه میخواهند درجاهای مختلف صحبت کنند، از این متون استفاده کنند. صحیفه، نهجالبلاغه، قرآن و احادیث، اینها روح افراد را زنده میکند و مسیر زندگی را مشخص میکند.
معارف نابی است که مستقیماً از امام معصوم -علیهالسلام- به دست ما رسیده است. اینطور نیست که بگوییم صحیفه سجادیه سندش ضعیف است. صحیح السند است. لااقل این ۵۴ تا روایتی که در صحیفه هست مشکلی ندارد. البته دعاهای امام سجاد خیلی بیشتر از این است؛ اما این ۵۴ تا لااقل درست است.
لذا امام سجاد با این حرکتی که آغاز کرده، شروع کرده به احیای سنت پیغمبر. هرچند لحظه به چند لحظه درود بر پیغمبر و آل پیغمبر را تکرار کرد و تکرار کرد و تکرار کرد که شما بودید که میخواستید به فراموشی بسپارید، ما نمیگذاریم. در این ۳۵ سال، حضرت دائماً این مسیر را طی کرده.
لذا در همین دعایی هم که دارد برای پدر و مادر میخواند، با درود بر پیغمبر و آلش شروع کرده است. بهاضافه اینکه درود بر پیغمبر و آل، آثار خودش را دارد. جلب رحمت الهی میکند. دعا را به اجابت نزدیکتر میکند.
نکته بعدی اینکه، وقتی یک معصومی بر پدران معصوم خودش درود میفرستد، توجه به مقام آنها دارد. نه اینکه فقط جهت تعلق نسبی در آن مطرح باشد. مثلاً من پدرم را دوست دارم، حالا میخواهم برایش دعا کنم. آیا امام معصوم هم وقتی دست به دعا بلند میکند از باب تعلقات است که اینطور کلمات را میگوید؟
محور سخن، فقط قوموخویشی و ارتباطات خانوادگی نیست. شایستگیهایی که داشتند، آنها هم در نظر گرفته میشود. معصومین بدون دلیل از دیگران تعریف نمیکنند. ولو از پدرانشان باشد. درود و صلواتی که بر پدران خودشان و به دیگران نثار میکنند، ریشه دارد. همینطور یکچیزی گفته باشد، اینطور نیست.
اگر طلب رحمت بهجا باشد، آثار فراوانی هم به همراه دارد، هم بر جای خواهد گذاشت. شاید جلبتوجه آنها یکی از آثارش باشد. ما چرا به زیارت میرویم؟ میخواهیم جلبتوجه کنیم. چرا در دعاهایمان به ذوات مقدسه اهلبیت عصمت و طهارت توسل داریم؟ میخواهیم جلبتوجه کنیم؛ و بعد میخواهیم که بین ما و خدا واسطه شوند. میگوییم؛ شما جایگاهتان رفعت دارد، شما به خدا نزدیک هستید، واسطه بشوید و دستگیری کنید.
اطاعت از آباء و دعا کردن در حق آنها، یکجورهایی بر فرزندان واجب است و موجب شفقت و جلب رحمت و ترحم میشود. حتی عدهای از علما گفتند، برای تخفیف عذاب پدر و مادری که کافر هستند، در حقشان دعا کنید. پدر و مادر کافر هستند، ولی به این وسیله عذابشان کمتر میشود.
لذا بحث دعا برای پدر و مادر، یک بحث ریشهای است. اینجا هم که «اَبَوَین» گفته، فقط شامل پدر و مادر نمیشود. بلکه آباء و امهات را هم میگیرد؛ یعنی هم پدرها و هم مادرها تا برود به نسلهای عقبتر. همه اینها را شامل میشود. از بابت غلبه «اَبَوَین» گفته میشود.
ما به مناسبت این بحث، بعضی از تعاریف که درآیات قرآن کریم در حق پدر و مادر گفتهشده است را برای شما بیان میکنم. همه شما شنیدهاید، اما از باب تکرار که برای ما نفع دارد، بعضی از روایات و آیات را تکرار میکنیم.
تعظیم پدر و مادر و احسان در حق پدر و مادر را زیاد شنیدهاید. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» آیه ۲۳ سوره مبارکه اسراء. خداوند احسان به والدین را پشت سر عبادت خودش مطرح کرده است.
حتی شکرگزاری از آنها را بعد از شکر کردن از خودش بیان کرده است «أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ» آیه ۱۴ سوره مبارکه لقمان. اول من را شکر کن بعد پدر و مادرت را. اول من را بندگی و اطاعت کن بعد پدر و مادرت را.
دیگر ندارد که پدر و مادرت حتماً دانشمند باشند، فقیه عالیمقام باشند، از اینطور چیزها نیست. اتفاقاً هر چه که آنها ازنظر سواد و اینها پایینتر بیایند و تو بالاتر باشی، آثار وجودیاش برای شما بیشتر است.
زمانی پیغمبر وارد مسجد شد، بین دونماز یا بعد از نماز بود، گفتند: بینیاش به خاک مالیده شود! بینیاش به خاک مالیده شود! بینیاش به خاک مالیده شود! یکی پرسید که آقا چه کسی؟ فرمودند: کسی که پدر و مادر پیری در خانه داشته باشد و اهل بهشت نباشد.
یعنی یکی از وسیلههای کمال ما چه در حیات و چه در ممات پدر و مادر ما هستند… این را یادتان باشد که فقط در حیات نیست. در ممات هم هست. خیلی برای رشد معنوی ما و کمالات روحی ما پدر و مادر مؤثر هستند. خصوصاً پدر و مادری که زور میگویند؛ یعنی حرف آدم را نمیفهمند و اصلاً در باغ دیگری هستند. در یک فضای دیگری هستند؛ و ما هم در یک فضای دیگری هستیم. این خصوصاً خیلی خاصیت دارد.
هرچه که خاصیت دارد در اینجاست. والا ما الحمدالله با پدر و مادرهایمان رفیق هستیم. هرچه که میگوییم، میگویند چشم. بعضی وقتها تشویق هم میکنند. پدر و مادر بحثش زیاد است. جوری شده است که امام سجاد یک دعا را به پدر و مادر اختصاص داده است.
خدای تعالی چهار آیه در قرآن دارد که میگوید من را بندگی کنید و بعدش بلافاصله میگوید و پدر و مادرتان را. ۱۳ آیه در قرآن هست که درباره پدر و مادر است. همهاش اینطور است؛ یعنی اول خداست، بعد پدر و مادر. بعدش انبیا و اولیا نیستند. البته تأویلاتی داریم. حالا آنها را هم میگوییم.
«أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ» چرا اینطور است؟ چرا اول خدا را شکر کن، بعد پدر و مادرت را؟ چرا اول خدا را اطاعت کن، بعد پدر و مادرت را؟
مرحوم آیتالله نجفی مرعشی -رضوانالله علیه- خیلی شخصیت بزرگواری بود. خدا ایشان را غریق رحمت بیکرانش کند. قمیها خیلی او را دوست داشتند. چون به آنها خیلی خدمت کرد. من شاید نزدیک ۷, ۸ سال هرروز ایشان را میدیدم. ایشان داشت از حرم بیرون میآمد، من داشتم میرفتم داخل. در یک ساعت مشخص هرروز یک حال و احوال هم میکردیم. خیلی آدم خاصی بود. ویژگیهای منحصربهفردی داشت.
مرجعی بود که مکه نرفته بود. چون تحصیل استطاعت واجب نیست. ایشان مستطیع نشده بود. یک تاکسی داشت که کسی روی آن کار میکرد. زندگیشان از آن تاکسی تأمین میشد. درنتیجه مستطیع نبود و مکه نرفته بود. بعد از وفات ایشان، مردم هزاران هزار مکه برایش رفتند. مریدان و مقلدان ایشان. مثل امام عسکری که مکه نرفته بود.
شخصیت جالبی داشت. یکی از ویژگیهای ایشان این بود که خودش میگوید که تمام چیزهایی که دارم به خاطر این است؛ نجف بودیم. مادرم به من گفت برو بابا را برای نهار صدا کن. پدرم در اتاق بالا مشغول مطالعه بودند. رفتم دیدم که در حال مطالعه روی کتاب خوابشان برده است. خواستم بیدارش کنم، ترسیدم هول کند.
گفتم چهکار کنم که هم بیدارش کرده باشم، هم اذیتش نکرده باشم؟ پوست صورتم را که نرم است به کف پای ایشان مالیدم. قلقلک دادم. ایشان یکدفعه بیدار شد. گفت چهکار میکنی؟ گفتم مادر گفته است که بیایید پایین. ایشان گفت چرا این کار را کردی؟ گفتم: خواستم که هول نکنید. دست به دعا برداشت همانجا برای ایشان دعایی کرد. شد آیتالله مرعشی نجفی. با همان ویژگیها. شد منشأ آثار. کتابخانه ایشان در تمام دنیا بینظیر است.
خدای تعالی میگوید اول من را اطاعت کن بعد پدر و مادرت را. اول من را شکرگزاری کن، بعد پدر و مادرت را. چرا؟ چند چیز به ذهن میرسد. من چند مورد را میگویم. دقت کنید!
همانطور که والدین سبب وجود ما هستند، سبب تربیت هم هستند؛ یعنی اگر پدر و مادر نبودند، ما نبودیم. اگر هم الآن تربیتی داریم به خاطر پدر و مادرمان است. اگر پدر و مادر نبودند، تربیت نمیشدیم. لذا خدا همانطور که سبب وجود ماست، سبب تربیت ما هم هست. یک تشابه اینجا هست.
توجه و رسیدگی آنها، شبیه نعمت دهی خداست. ازاینجهت آنها بر خدماتی که به ما دارند، مثل خدای تعالی از ما طلب اجرت نمیکنند. خدا اینهمه نعمت ماه و خورشید را برای ما میفرستد، آیا میگوید که شما امروز سه ساعت از خورشید بهرهمند بودید، این هم حساب بانکی بروید به آنجا بهحساب بریزید؟ اینطور نیست.
خداوند نعمتهایش را که در اختیار ما گذاشته است حتی طلب دعا و ثواب هم ندارد. طلب نمیکند. پدر و مادر هم همینطور هستند. تمام این امکانات و وسایلی که در اختیارشان است، وقتیکه در اختیار فرزندانشان میگذارند، خدماتی را که میرسانند، مطالبه اجرت ندارند. امکان دارد یکوقتی در مقام بیان بگوید چقدر بیمعرفت هستی، امکان دارد بگوید، ولی واقعش این است که میخواهد تذکر بدهد. از درون مطالبهای ندارد.
سوم اینکه، محبت بین پدر و مادر و فرزندان ذاتی است. تمام حیوانات این محبت رادارند. انسان هم جزو حیوانات است. علقه و علاقهای که بین پدر و مادر و فرزندان هست ذاتی است. نمیشود شما تصور کنید که پدری نسبت به فرزندش بیتفاوت باشد.
رسول خدا از یک بنده خدایی که مسلمان شده بود پرسید: در طول دوران جاهلیت چه چیزی بر تو خیلی سنگین شد؟ گفت چیزی بر من سنگین نشد، مگر آن روزی که یک دختری داشتم و داشتم او را در خاک میگذاشتم. لباسهای من را گرفت، اشک پیغمبر جاری شد. خود آن شخص هم اشکش جاری شد. گفت: دلم شکست و اشکم جاری شد. خیلی بر من سخت گذشت.
محبت ذاتی است. محبت خدای تعالی هم به موجودات ذاتی است. واجبالوجود به ممکنالوجود حب دارد و حبش ذاتی است. این را قبلاً در بحث حب مفصل گفتهام. این محبت به چه معناست؟ هر کمالی که در عالم وجود هست که میتوان برای شخصی خواست، پدر و مادر برای فرزندشان میخواهند. درست عین خدای تعالی که میخواهد بندههایش تمام خوبیهای عالم را و تمام کمالات را داشته باشند.
چرا انبیا را برای هدایت بشر فرستاد؟ چرا بندگان را خلق کرد؟ بندگان هم میچریدند و تمام میشد و میرفت. ولی نه انبیا را فرستاد برای چه؟ فرستاد برای اینکه به بیان امیرالمؤمنین دفائن عقول و آن ویژگیها و خصوصیات و داشتهها به منصه ظهور برسد و برانگیخته شود. انسان به کمال برسد. دارای جایگاه و منقبت و رفعت مقام شود.
اینکه انبیای الهی را فرستاد، رسولان خودش را برای ما فرستاد، برای این است که میخواهد هیچ کمالی از بندهاش حذف نشود، کسر نشود، قصر نشود. بندگان او همه کمالات را داشته باشند. فقط ما چون دستمان در دست انبیا نیست، با هوی و هوس خودمان و بادل خودمان پیش میرویم. به آن کمالات نمیرسیم.
آنهایی که پیروی از انبیای الهی میکنند، ببینید چه جایگاهی دارند و به چه کمالاتی رسیدند. کمالات که فقط مادی نیست. کمال فقط این نیست که انسان به بهشت برود. دیوانهها را هم به بهشت میبرند. کمال فقط این نیست که انسان کاری کند که نسوزد. بچهها را هم نمیسوزانند. اگر بچهای بمیرد او را نمیسوزانند. دیوانه را نمیسوزانند. اینکه کمال نیست.
مطلب دیگر اینکه هرگز پدر و مادر نسبت به فرزندانشان حسادت ندارند. همانطور که دائماً نعمت و خیر فراوان برای او میخواهند. خدای تعالی هم همینطور است. لذا شاید اینکه پشت سر هم آمده است، ریشههایش همین باشد که شبیه هم است.
شاید مراد از اینکه خدای تعالی در آیه فرمود که «وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» اینجا هم امام سجاد علیهالسلام برای پدر و مادرش دعا میگوید. خدای تعالی اول اطاعت خودش را میگوید، اول شکر خودش را میگوید، بعد میگوید که نسبت به پدر و مادر داشته باشید.
شاید مراد از «اَبَوَین» امیرالمؤمنین و رسول خدا باشند. چرا؟ چون در آن روایت رسول خدا فرمودند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه» من و علی دو پدر این امت هستیم. یک بحث معرفتی عمیق اینجا دارد. یکی از آنها نقش مادر دارد و یکی از آنها نقش پدر دارد. این هم یک تعبیر است که گفتم امکان دارد آیه را ببریم در یک فضای دیگر که بعد از خدای تعالی، اطاعت رسول خدا و امیرالمؤمنین، وصی رسول خدا واجب است.
شکر خدا را که کردید بلافاصله شکر رسول خدا و شکر علیبنابیطالب را باید انجام دهید؛ یعنی فقط «اَبَوَین» را به پدر و مادر نزنیم. بگوییم یکی از مصادیق است. مصداق دیگر هم دارد که پیغمبر و ائمه معصومین، بخصوص علیبنابیطالب چنین مسئلهای رادارند.
امام صادق -علیهالسلام- فرمودند: شخصی خدمت رسول خدا رسید. عرض کرد یا رسولالله من به جهاد خیلی علاقه دارم. رسول خدا فرمودند: پس درراه خدا جهاد کن. علاقه داری شمشیر را بردار و برو. اگر کشته شدی که نزد خدا زنده هستی «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» اگر در مسیر رفتی ولی مردی اجر تو باخداست.
چون دارد به اینکه اگر کسی از منزل خارج شد «وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ» کسی که از خانهاش بیرون آمد و مُرد، حتی همانجا دم در خانه، به او هم ثواب شهید میدهند؛ و اگر برگشتی کأن از گناهان برگشتی. مثل روزی که از مادر متولد شدی. اگر دوست داری که به جهاد بروی این سه حالت را دارد. یا شهید میشوی یا میمیری یا زنده برمیگردی.
این شخص گفت: یا رسولالله جهاد را دوست دارم؛ اما من پدر و مادر پیری دارم که با من انس دارند و رفتن من را خوش ندارند. معلوم میشود که اینجا جنگ، جنگ ابتدایی نبوده است. جنگ دفاعی بوده است که واجب عینی نیست. والا اگر واجب عینی بود، پدر و مادر هم راضی نباشند ملاک نیست.
رسول خدا فرمودند: پس نزد والدینت بمان. قسم به کسی که جانم در دست اوست، انس تو به این دوتا، یکشب و یک روز تو پیش اینها بنشینی و برای آنها کارکنی و به آنها کمک کنی، ثوابش از جهاد یک سال بیشتر است. اجرش بالاتر است.
روایت دیگری است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند: «بِرُّ الْوَالِدَیْنِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاهِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْعُمْرَهِ وَالْجِهَادِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» نه اینکه نماز نخوانید و پدر و مادر را مراعات کنید. میخواهد به ما جایگاه را بفهماند که چه جایگاه بزرگ و مهمی دارد؛ و چگونه باید رعایت کرد.
حق مادر ارجح است. بیشتر حقوقی که مربوط به مادر است جسمانی است. چون واقعاً جسم او برای تربیت ما و نگهداری ما و به ثمر رسیدن ما خیلی زجر میکشد. حتی بعدازاینکه بزرگ شدیم سن و سال دار هم که شدیم بازهم جسم او زجر میکشد. ناراحت است. ما سرمان بشود او هم سردش میشود. بیشتر زجری که میکشد جسمانی است. برخلاف پدر، چون جهت معنوی پدر بیشتر است. چون اصل وجود انسان به پدر بستگی دارد و تربیت روح و نفس هم اصل تربیت است.
لذا دیدهاید که وقتی بچه زمین میخورد، پدرها میگویند: بگذار زمین بخورد. بگذار گرسنگی بکشد. بگذار سرما بخورد. هی به مادر میگوید که ولش کن. بگذار بچه بزرگ شود. روحش بزرگ شود. مادر همان را هم تحمل نمیکند. بچه زمین میخورد قلبش میریزد؛ اما پدر میگوید بگذار بچه ساخته شود.
آخرین مطلب اینکه اگر مشغول نماز نافله بودی، مادرت صدایت زد، باید بشکنی و بروی جوابش را بدهی. نباید بگویی بگذار تا آخرش بخوانم. یاد بگیریم و عمل کنیم. اینجور چیزها آثار دارد. آثاری که بر او مترتب است چیست؟ یکوقت دیگر برای شما میگویم. حسابوکتاب خدای تعالی بسیار دقیق است و اگر کار را باخدا پیمان ببندید، آثار و نتایجش را میبینید.