- حدیث بندگی
- موضوع: دعای ۲۸ صحیفه سجادیه
- ۱۳۹۶/۰۶/۱ – جلسه هشتم (آخر)
«لَکَ یَا إِلَهِی وَحْدَانِیَّهُ الْعَدَدِ، وَ مَلَکَهُ الْقُدْرَهِ الصَّمَدِ، وَ فَضِیلَهُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّهِ، وَ دَرَجَهُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَهِ»
یکی از بحثهایی که هست این است که خدای یکتا است و بحث دیگر این است که خدا یگانه است. یگانه یعنی هستیای که شریک ندارد و بیمثل و مانند است. یکتا یعنی هستیای که درون او جزء ندارد. بسیط است و ترکیب در او نیست. خدای تعالی یکتا و یگانه است.
به سوره توحید شناسنامه خدا گفته میشود. اسم این سوره نسبه الرب است. هر کس نسب نامهای دارد، شناسنامهای دارد، شناسنامه خدا سوره توحید است. درباره وحدانیت خدا و یگانگی و یکتایی خدا صحبت میکند. سوره توحید خدای تعالی را به یکتایی در ذات ستوده است؛ یعنی در ذات و صفات و افعال همه آن چیزهایی که درباره خدای تعالی گفته میشود شریکی ندارد.
احد هم مثل واحد ریشهاش از وحدت است؛ اما احد وصف چیزی است که نه در خارج و نه در ذهن و نه در وهم کثرت بردار نیست که در جلسه گذشته درباره وجود خارجی و ذهنی و اعتباری صحبت کردیم. روایتی که از امیرالمؤمنین خواندیم درباره معنای واحد و احد گویا بود؛ و در بخشی از آن فرمود: خدای تعالی قابل قسمت نه در عقل است و نه در وهم است و نه در خارج؛ یعنی بسیط است؛ یعنی یکتاست.
ما در قرآن کریم دیدهایم که درباره خدای تعالی کلمه واحد آمده است. «سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» هر جا که نگاه کنید خدای تعالی را به صفتی در کنار واحد آورده است. خداوند در ذات خودش واحد است. در ذات خودش شریک ندارد. در ذات خودش مماثل ندارد. این حرکت برای خدای تعالی همیشه با قهاریت همراه است. قهاریت به معنای احاطه کلی بر همه موجودات عالم است.
اینکه میگوید خدای واحد قهار؛ یعنی چیره شدن بر هر شریک فرضی. لذا واحد را همیشه باید با قهار آورد. پس وحدت خداوند وحدت احدی است، نه وحدت عددی. عدد کمیتی است که بر ماده عارض میشود. چیزی که ماده نیست کمیت هم ندارد. ما خیلی از چیزها را با مسائل ریاضی ثابت میکنیم؛ اما چون عدد و مسائل ریاضی به خدا راه ندارد با منطق ریاضی نمیشود خدا را ثابت کرد.
منطق ریاضی تفسیر کمّی عالم است؛ یعنی ازلحاظ اندازهگیری وقتی میخواهیم جهان ماده را تفسیر کنیم کاملاً میتوانیم با منطق ریاضی این کار را انجام بدهیم. آن چیزی که دارای کمیت و بُعد هست قسمت پذیر است. هر چیزی که قابلتقسیم بود حرکت هم دارد. جمع و تفریق که در ریاضی وجود دارد از حرکت به وجود میآید. اگر حرکت نباشد نه میشود چیزی را جمع کرد نه میشود چیزی را تفریق کرد.
حد اعلای جمع و تفریق میشود ضرب و تقسیم؛ و اگر ضرب و تقسیم به اکمل برسد میشود معادلات جبری. در این فضا حرکت به وجود میآید. دو شیء وقتی حرکت کردند و در کنار هم قرار گرفتند میشود جمع. اگر دو شیء که کنار هم بودند از هم فاصله گرفتند میشود تفریق. حرکت از کنار هم قرار گرفتن و فاصله گرفتن به وجود میآید. در منطقه حرکت، جمع و تفریق فرض صحیح دارد. خدای تعالی کجای این جمع و تفریق است؟ کجای ضرب و تقسیم است؟ اصلاً نیست. لذا خدای تعالی یکتا است. یکتای یگانه است.
«وَ مَنْ سِوَاکَ مَرْحُومٌ فِی عُمُرِهِ، مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ، مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ»
تمام آفریدههای تو در طول عمرشان به ترحم تو نیاز دارند. هیچ موجودی نیست که مورد رحمت تو قرار نگیرد و نیاز نداشته باشد که مورد رحمت تو قرار بگیرد؛ و در پدیدهها و امور زندگیاش شکستخورده و مغلوب تو هستند. کسی نمیتواند بگوید من میخواهم خارج از سیستم خدا زندگی کنم. همه موجودات عالم مقهور تدبیری هستند که خدای تعالی قرار داده است.
شما سیارات را ببینید. گردش ماه و خورشید را ببینید. وجود خودتان را ببینید. اگر بهاندازهای یک اپسیلون از مدار خودشان خارج شوند یا فاصله ما با خورشید کموزیاد شود، یا همه میسوزیم یا همه یخ میزنیم. همه موجودات مقهور الهی هستند. نمیتوانند از مدار خودشان خارج شوند.
در دعا اگر انسان میخواهد چیزی از خدا بخواهد اول باید خداشناسیاش را بیان کند. بگوید خدایا من تو را اینچنین میبینم. از آداب دعا است که انسان به بزرگی خدا اقرار کند. به جایگاه خدا اعتراف کند. صفات و ویژگیهای خدا را بگوید.
همه مخلوقات در رخدادها و حوادث زندگی و حالات و صفات مقهور دستگاه خلقت هستند. مگر میشود موجودات خودشان خودرأی هر کاری خواستند بکنند؟ حالات و صفات آنها دگرگونی میپذیرد. همه این حالات به اراده الهی است. به دوستان توصیه میکنم که توحید مفضل را بخوانند. به نظر من باید کتاب توحید مفضل را دانشآموزان راهنمایی و دبیرستان بخوانند.
در چهار جلسه امام صادق -علیهالسلام- به مفضل خداشناسی یاد داده است. در آنجا امام صادق -علیهالسلام- نیامده است برهان صدیقین برای شما بیاورد. از برهان لِم و اِن نگفته است. از خود ما شروع کرده است. از خلقت شروع کرده است. چه کسی میتواند چنین نظمی را در عالم به وجود آورد.
همهچیزهایی که فیل دارد پشه هم دارد. بهاضافه اینکه پشه دو بال هم اضافه دارد. هردو خرطوم دارند. هردو چهاردستوپا دارند. هر دو تولید نسل دارند. هر دو دمدارند. هر دو میخورند. هردو میخوابند. هر دو گوش دارند. فقط پشه دو بال دارد که فیل ندارد.
چقدر دقیق امام صادق -علیهالسلام- در آنجا نکاتی را درباره خلقت بیان فرمودند. به نظمی که در عالم وجود است دقت کنید. همهچیز عالم به مقدار و اندازه است. آیه قرآن است که ما همهچیز را به مقدار خلق کردیم. اندازه هرکسی به وجب خودش ۷ و نیم الی ۸ وجب است. از قوزک پا تا زانو دو وجب است. از زانو تا آخر ران دو وجب است. نیمتنه بالا چهار وجب است. دستتان را که بازکنید از نوک انگشت وسط تا نوک انگشت وسط دست دیگر، قد شماست. انسان فکر میکند که کم است و کوچک است اما اندازه قد شما است. فاصله بین دو چشم یکچشم است. اندازه همهچیز معلوم است.
«فَتَعَالَیْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَکَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»
فقط تو هستی که هیچگونه مشابه و ضدی نداری؛ و بزرگتر از هر همسان و همتایی هستی. پس از هر عیب و نقص منزه هستی؛ و هیچ مؤثری غیر از تو در جهان وجود ندارد. امام سجاد -علیهالسلام- در فراز قبل، وحدانیت غیر عددی خدای تعالی را توضیح داد.
در وحدت عددی بیان فرمود که کثرات مراتب اعداد، در وحدت ذات واحد هیچ اثری ندارد؛ یعنی آن چیزی که واحد است هرچه به آن اضافه کنیم باز واحد است. همانکه عرض کردیم اگر سه نفر باهم نجوا کنند چهارمین خداست، درعینحال که جزو آن سه نیست. هیچچیز با پیدا شدن مراتب عدد به این واحد اضافه نمیشود. لذا امام با وحدانیت العدد در مقام بیان وحدانیت غیر عددی را توضیح داد.
بعد در فراز بعدی میگوید که هرگز خدای تعالی به صفات و حالات مختلف متصف نمیشود. موجوداتی را که خلق کرده است آنها حالات مختلف دارند. زمین جوان بوده پیر میشود. ما کوچک بودیم بزرگ میشویم. سنگ فرسوده و متلاشی میشود؛ اما خودش هرگز اینطور نیست. همه امور مقهور امر خدا هستند. تغییر پیدا میکنند اما خود خدا ثابت است و تغییر نمیکند.
در تمامی شئون خودت نه از چیزی تأثیر میپذیری و نه مغلوب قوه قاهرهای میشوی. خودت قاهری. همهچیز به خدای تعالی نیازمند است. در عالم هستی همه موجودات عالم در هستی خودشان نیازمند به خدای متعال هستند و او غنی بالذات است. لذا عرض میکنیم «فَسُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» تو منزهی و هیچ خدایی غیر از تو نیست. او یگانهای است که مانند ندارد.