- متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۳۹۶/۳/۲۶
- استان البرز، شهرستان کرج
- توسط آیت الله حسینی همدانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
عباد الرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. یکی از بیماریهای پرخطر برای زبان که آثار مخرب فردی و اجتماعی دارد، ایجاد دشمنی و کینه میکند، مودت و دوستی ها را از بین میبرد و در معارف ما هم به شدت مورد نکوهش واقع شده و اهل تقوا و متقین جداً از او احتراز دارند و به او نزدیک نمیشوند مسئله نمامی و سخن چینی است. سخن چینی یعنی اینکه دیگران درباره او مطلبی را که گفتند شخصی برود به خود آن شخص بگوید. بگوید شنیدم در فلان مجلس راجع به شما فلانی و فلانی این مطلب را میگفتند.
این کار سخن چینی یعنی کاری که انجام میشود و حرفی را به دیگری میرساند؛ و شخص گوینده که این کار را انجام میدهد به او میگویند سخن چین، نمام. امیرالمؤمنین سلامالله علیه فرمودند: بدترین شما سخن چینان هستند که بین دوستان جدایی میاندازند و در جستوجوی عیب برای خوبان هستند. کار خیلی بدی است. اگر خدای نکرده سخن چینی در جامعه توسعه پیدا کند که بعضاً دیده میشود در بعضی از جاها هست دوستیها را از بین میبرد. یکپارچگی اجتماعی را از بین میبرد.
یکی از وظایف اهل ایمان این است که نسبت به همدیگر حالت نگهبانی داشته باشند. مواظبت و تحفظ داشته باشند. گفتار را پیش خودشان نگه دارند. پیش دیگران برملا نکنند. بعضیها طاقتشان کم است. تا یک حرفی را از کسی میشنوند میخواهند برسانند. این درست نیست. باید حفاظت گفتار داشته باشید همه. زبانها باید حفظ شود. زبان آفتی است به جان انسان. تا حالا چندین بلیه از بلایای زبان را برای شما در اینجا عرض کردیم. سخن چینی هم از آن مواردی است که باید به آن پرداخته شود.
امام صادق علیهالسلام در آن جایی که حدیث جنود عقل و جهل که معروف است مطرح کردن و شمارش میکنند فرمودند به این که وَ صَوْنُ الْحَدِیثِ وَ ضِدَّهُ النَّمِیمَهَ نگهبانی گفتار ضدش نمیمه است. ضدش این است که شما تحفظ نداشته باشید و هر چیزی که راجع به کسی شنیدید به او بگویید که من این را راجع به شما شنیدم. مفهوم سخن چینی بسیار گسترده است. فقط مربوط به زبان نیست و تکرار سخن افراد. بلکه رفتار را هم میگیرد. بعضیها با رفتارشان سخن چینی میکنند. گاهی افراد با اشاره و با نوشتن و با رفتار خاصشان و حرکت خاصی نسبت به دیگران نمامی دارند. پس ابزار سخن چین میتواند گفتار باشد. میتواند نوشته باشد. میتواند رفتارش باشد. با هر کدام از اینها در زمان خاص خودش شخص نمام کار خودش را بر علیه دیگری انجام میدهد.
بعضی وقتها گفتهها است. بعضی وقتها حالت شخص است. بعضی وقتها نقایصی است که در شخصی وجود دارد. عیوبی است که در شخص وجود دارد. او را هم بیان میکنند. شخص سخن چین گاهی فقط از یک نفر برای خود آن شخص خبر میدهد که این را سخن چینی یک طرفه میگویند. گاهی از او میگیرد میآید به این میدهد. این سخن چینی دو نفره است. اصطلاحاً به آن میگویند افساد بین الناس یا دو بهم زنی از این به او میگوید. از او به این میگوید.
بعضیها برای خودشان احساس وظیفه میکنند. چنین کاری را در جامعه انجام میدهند. این از اولی قبحش بیشتر است. چون زمینه جنگ و دعوا و کشمکش را فراهم میکند. گناهش شدیدتر است و از انواع بد سخن چینی است. آیات فراوانی داریم در کنارش روایات متعددی داریم که به شدت این حال را و این شخص را نکوهش کرده. در آیه یک سوره مبارکه همزه فرمود «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» وای بر هر عیب جوی سخن چین سخن چینی؛ و عیبجویی را در این جا مورد مذمت قرار داد.
یا در سوره قلم آیات دهم و یازدهم «وَلا تُطِعْ کُلَّ حَلافٍ مَهِینٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ» خطاب آیه به رسول خدا است که آنجا از سوگند خوردن به دروغ که افراد پست و فرومایه انجام میدهند و قسم میخورند پیروی نکن. از سوگند خوران که قسم دروغ میخورند پیروی نکن. از کسانی که عیب جو هستند پیروی نکن. از کسانی که سخن چین هستند از آنها هم پیروی مکن به روایات هم که مراجعه میکنیم میبینیم که این کار و این حالت بد اخلاقی به شدت نکوهش شده است.
امیرالمؤمنین شهید این ماه در بیانی فرمودند «ﺑﺌﺲ ﺍﻟﺸﻴﻤﻪ ﺍﻟﻨﻤﻴﻤﺔ» بدترین خلق و بدترین روشها سخن چینی است. سخن چینی خلق و خوی بدی است. یا در یک بیان دیگری فرمودند «النَّمیمَهُ شِیمَهُ المارِقِ» سخن چینی خوی کسانی است که از دین خارج شدن خوارج را مارقین میگفتند. کسانی که از دین خارج شدند یعنی تدین ندارند. اینها به راحتی راجع به دیگران سخن میگویند. سخن را از او به این میبرند و نمامی میکنند. عدهای فکر میکنند چون مطلبی را که میخواهند بگویند راست است. پس میشود این حرف راست را هر جایی زد.در حالی که هر حرفی را به بهانه راست بودن که نمیشود زد.
رسول خدا فرمودند راستگویی در سه جا زشت است. اینکه راستگویی در سه جا بد است نه این که بروید در این سه جا دروغ بگویید؛ یعنی زبان خودتان را حفظ کنید. انسان که نباید دائم حرف بزند. این که بنایش بر این باشد که دائم سخن بگوید، این چیز خوبی نیست. در هر مجلسی که نشست میخواهد آن مجلس را گرم کند کار خوبی نیست و صفت خوبی نیست. آن سه جا کجاست؟ حضرت فرمودند: در سه جا راستگویی زشت است; سخن چینی، در سخن چینی میگوید که من دارم راست میگویم او این حرف را راجع به این زد و من هم گفتم. این حرف راست است ولی کار بسیار بدی است.
دوم آگاه کردن دیگران از اسرار خانوادگی کسی که دوست ندارد آن مطالب به گوش دیگران برسد. شما وارد منزل کسی شدید و چیزی را فهمیدید ولی او دوست ندارد که دیگران بفهمند. راست هم هست ولی حق ندارید بگویید؛ و سوم تکذیب کردن شخصی که خبر میدهد. کسی خبری را داده است خبر دروغ بوده است ولی نمیدانست که دروغ است مطلبی را گفته و شما بخواهید او را تکذیب کنید در فضایی که نباید کرد این کار هم زشت است. یا در یک بیان دیگری مولای ما امیرالمومنین فرمودند «أسوء الصدق النمیمه» بدترین راستی و راستگویی و زشتترین راستگویی ها سخن چینی است.
عرض میکنم منظور این نیست که دروغ بگویید. منظور این است که چرا اصلاً میگویید. باید این جور جاها سکوت کرد. با توجه به همه این مذمت ها و آیات و روایات که در کنار هم قرار میدهیم معلوم میشود که چنین حرامی از گناهان بزرگی است که در مذمت او خدای تعالی در آیه ۲۷ سوره مبارکه بقره فرمود «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» کسانی که پیمان خدا را بعد از اینکه تأکید کرد خدا آن پیمان را میشکنند و آن چیزی که خدای تعالی پیوند خوردن آن را فرمان داد قطع میکنند که با نمامی این پیوند قطع میشود و در زمین فساد و تباهی برپا میکنند. آنها جزء زیان کاران هستند.
لذا وظیفه ما در برخورد با سخن چین این است که او را به خاطر سخن چینی از او ابراز تنفر کنیم؛ و چون مبغوض خداست او را تصدیق نکنیم. بعضیها میگویند: خب خب دیگه چی گفت؟! تشویق میکنند. این هم یک خلاف دیگر است. تشویق نباید کرد. شهادت او هم مورد پذیرش نیست. اگر شخصی را میشناسید که نمامی میکند سخن از اینور به آنور میبرد هرگز شهادت او مورد قبول نیست. چون کسی که چنین کاری را انجام میدهد به بیان روایات فاسق است و شخص فاسق شهادت او مورد پذیرش نیست.
و از همه مهمتر اینکه راجع به کسی که نمامی شده است وظیفه ماست که گمان بد نبریم. کسی آمد چیزی را گفت ما وظیفه داریم که راجع به او گمان بد نبریم. او را مبرا کنیم از حرفهایی که این شخص زده است. بعد هم باید مواظبت کنیم که سخن این سخن چین را به جای دیگری نبریم که خودمان هم سخن چین خواهیم شد هم مغتاب. از خدای تعالی درخواست میکنیم مبتلا به این رذائل زشت اخلاقی نباشیم. رسول خدا به ابوذر غفاری وصیتی کردند که ابوذر کسی که سخن چینی میکند از عذاب آخرت رهایی نخواهد یافت و راحت نخواهد شد؛ و امام صادق فرمودند این روایت خیلی روایت عجیبی است راجع به سحر و جادو شاید شنیده باشید که با سحر چه کارها که نمیکنند.
حضرت صادق سلام الله علیه فرمودند «إِنَّ مِنْ أَکْبَرِ السِّحْرِ النَّمِیمَهَ یُفَرَّقُ بِهَا بَیْنَ الْمُتَحَابَّیْنِ» از بزرگترین جادوها و سحرها سخن چینی است به وسیله سخن چینی بین دو دوست که حبیب هم بودند و رفیق هم بودند اختلاف و جدایی میاندازند «وَ یُجْلَبُ الْعَدَاوَهُ عَلَى الْمُتَصَافِیَیْنِ» بین دو نفری که با هم صفا داشتند با هم در یک صف بودند به وسیله نمامی جدایی میافتد «وَ یُسْفَکُ بِهَا الدِّمَاءُ» به واسطه سخن چینی بعضی وقتها خون ریخته میشود «وَ یُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ» خانهها خراب میشود «وَ یُکْشَفُ بِهَا السُّتُورُ» عیبها برملا میشود آن چیزهایی که خدا مخفی کرده بود با سخن چینی برملا میشود «وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ الْأَرْضَ بِقَدَمٍ» بدترین کسی که روی زمین قدم برمیدارد نمام است. حتی درباره روزهداران در روایت داریم که مواظب باشند اعمال خودشان را و روزه خودشان را باطل نکنند. امام رضا علیهالسلام فرمود: دوری کنید از غیبت مومن و حذر کنید از نمامی و سخن چینی که هر دوی اینها روزه شما را باطل خواهند کرد؛ که اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد و صل علی امیرالمومنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک
خودم و همه شما مؤمنین و مومنات روزه دار و نمازگزاران این خانه خدا و جمعه همه را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. قسمتی از حدیثی را که چند بخش داشت هفته گذشته برای شما عرض کردم. سه بخش سه بخش بود. هر کدام از آن فصلها سه مطلب را بیان میکرد. از شهید این ماه و شهید امروز علیبنابیطالب که این حدیث رعایتش تقویت تقوا میکند. رعایت او برای اهل تقوا مفید است «وأما الثلاث التی تخافها» و اما آن چیزی که باید از آن بترسی «خف الله تعالى» از خدا بترس «وخف من لا یخاف من الله» و بترس از کسی که از خدا نمیترسد. چون کسی که از خدا میترسد معلوم است؛ اما کسی که از خدا نمیترسد به هیچ چیزی پایبند نیست. شما از مسائل کلان دنیا بگیرید تا مسائل خانوادگی مسائل جزئی و جاری روزمره کسانی که خداترس هستند و کسانی که از خدا نمیترسند ببینید نوع رفتار آنها چگونه است.
«و خف لسانک فإنه عدوک علی دینک» بترس از زبانت که او دشمن توست بر علیه دینت؛ یعنی زبانت دینت را به باد میدهد. نمیمه را گفتیم غیبت را اشاره کردیم بعضی وقتها راجع به تهمت جلساتی را صحبت کردیم. میبینید که اینها همه با زبان است. دین را از بین میبرد. جامعه را از بین میبرد. از این سه تا بترس; از خدا بترس، از زبانت بترس و از کسی که از خدا نمیترسد بترس. «یؤمنک الله جمیع ما خفته» خداوند تو را از همه اینها که میترسی در امان قرار دهد.
«و اما الثلاث التی ترجوها» اما آن سه چیزی که باید به آنها امید داشته باشی «ارج الله عند ذنوبک» از گناهانت نسبت به خدای تعالی امید داشته باش حسن ظن داشته باش خدا میبخشد «و ارج محاسن عملک» به اعمال خودت هم امید داشته باش زیاد ناامید نباش بالاخره وظایفت و تکالیفت را انجام دادی و خدای تعالی اینها را قبول میکند شرط قبولی را انشاءالله دارد امیدوار باش «و ارج شفاعه نبیک محمد صلی الله علیه و آله» به شفاعت رسول خدا هم امید داشته باش چون حضرت وعده داده است که امتش را شفیع خواهد بود البته ما خودمان را باید در دایره آن شفاعت قرار بدهیم.
«و اما الثلاث التی توافق فیها» اما آن سه موردی که باید با آن موافقت داشته باشی همراهی کنی و چسبیده باشی «وافق کتاب الله تعالی» با قرآن انس داشته باش همراهت باشد «و وافق سنه نبیک» با روش و سیره پیغمبر و رسول خدا همراه باش «و وافق ما یوافق الحق و کتاب العزیز» و با هر چیزی که حق است و موافقت با قرآن دارد با آنها هم موافقت داشته باش. خدای تعالی همه ما را از متقین قرار دهد انشاءالله. ادامه روایت را انشاءالله جلسه بعد برای شما میخوانم.
اما مناسبتها امروز روز قدر است فضایلی که برای شب قدر گفته شده است روز قدر هم دارد. این طور نیست که این روز از آن شب جدا باشد. آثار و برکات آن شب در روز هم جاری است. دعا در این لحظات مستجاب است. قرآن خواندن و همه آن چیزهایی که مربوط به شب هست. شب و روز قدر قدر است. نه فقط شبش قدر باشد و روزش قدر نباشد. شبانه روز قدر قدر است. لذا قدر بدانیم. انشاءالله در شبهای گذشته بهرههای کافی و وافی را برده باشید و برده باشیم و خودمان را آماده شب سوم بکنیم که از دو شب دیگر اهمیتش بیشتر است؛ و از خدای تعالی میخواهم که مقدرات سال آینده همه ما را به بهترین مقدرات و تقدیرات قرار بدهد و آینده و سال آینده را برای ما سال پیروزی بر فساد و تباهی سال نابودی مستکبران قرار بدهد. سال رونق اقتصادی و توسعه کار و اشتغال و تولید باشد انشاءالله.
امروز روز شهادت امام المتقین یعسوب الدین علیبنابیطالب صلواتالله و سلامه علیه است. امامی که از شدت عدالت در محراب عبادت به شهادت رسید و شهادت را برای خودش فوز و رستگاری دانست. شهادت این امام همام ولی مسلمین و امام المتقین را به همه شما عزاداران و شیعیان و موالیان و محبان آن حضرت عرض تعزیت و تسلیت دارم. امیدوارم که از رهروان حقیقی این امام باشیم انشاءالله. عدالت امیرالمومنین به عنوان حاکم اسلامی باید درس باشد برای همه مسلمین برای همه کسانی که مسئولیتی دارند. نحوه برخورد امیرالمومنین در جاهای مختلف با مسائل مختلف کاملاً ثبت شده و ضبط شده است «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّهَ عَدْلِهِ»
در کتابها نوشتهاند مطالب بلند و ارقی درباره شخصیت امیرالمومنین نوشتند. کسانی که اصلاً مسلمان نیستند. باید شیعه علیبنابیطالب بود. برخورد او را با بیتالمال ببینید. همه ما چه مردم چه مسئولین مسئولین بیشتر و مهمتر. آیا شیعه علی هستیم یا نه؟ آن کسانی که دستاندازی به بیتالمال میکنند و حتی دستاندازان به بیتالمال را ذخیره نظام میدانند مقصودشان کدام نظام است نظام علوی است؟ برخورد علی را با دخترش ببینید. مقایسه کنید با برخورد مسئولی با دختر وزیری. دختر امیرالمومنین یک گردنبندی را از بیتالمال امانت گرفت. امانت گرفت! نه برای ایام تعطیلات خودش به خودش حقوق ببندد. امانت گرفت. بعد از یک مدتی هم بنا شد که برگرداند. حضرت فهمید به محض اینکه فهمید مسئول بیتالمال را احضار کرد بر او خشم گرفت. بعد هم به دختر خودشان رو کردند: آیا همه زنانی که از مدینه به کوفه آمدند گردنبندی مثل گردنبند تو را دارند؟ آنها هم باید داشته باشند؟ تو میخواهی که آنها داشته باشند؟ ای دختر علی نگذار که شیطان بر تو مسلط شود. آنقَدَر برخورد کرد با یک عاریه!
اینها را یاد بگیریم. به اینها توجه داشته باشیم. همه به خصوص کسانی که بیتالمال در اختیار آنهاست. امیرالمؤمنین هر جمعه بیتالمال را جارو میکرد. در اختیار اهلش میگذاشت. در آنجا دو رکعت نماز میخواند بعد همه انبیا و ملائکه و شهدا و صلحا را شاهد میگرفت که شما شاهد باشید که علی در توزیع بیتالمال به وظیفهاش عمل کرد و یک ریال پیش خودش نگه نداشت. این علی است. اشقی الاشقیاء او را به شهادت رساند. در بستر بیماری افتاده بود. طبیب آوردند طبیب معاینه کرد وضعیت وضعیت عادی نبود. گفت گوسفندی را سر ببرید از شُش این گوسفند رگی را خارج کردند. این رگ را وسط جراحت بر فرق شکافته امیرالمومنین قرارداد. در او دمید لحظاتی صبر کرد بعد این رگ را در آورد. دید قطعات مغز امیرالمومنین به این رگ چسبیده است. رو کرد به امیرالمؤمنین عرض کرد علی وصیتهای خودت را بکن که مرگ را چارهای نیست. الا لعنه الله علی القوم الظالمین. خدای تعالی همه ما را از شیعیان و موالیان و محبان و پیروان واقعی امیرالمؤمنین قرار بدهد انشاءالله.
مطالب این هفته زیاد است. سخنان رهبری در دیدار با کارگزاران و مسئولین نظام مهم بود. ویژگیهای فراوانی را برخوردار بود که قطعاً شنیدهاید و تذکرات و اشارات و پیامهای صریحی را برای مردم و دولتمردان داشتند. اگر هم نشنیدید مراجعه کنید یک دور مرور کنید مطالب مطالب خاصی است. باید به آن اهمیت داد. من اگر بخواهم عصاره گیری کنم مهمترین بحث ایشان و اشکالی را که مطرح کردند که جا دارد همه دوستان دغدغه مند رویش کار جدی کنند و دنبال کنند ضعف در بیان گفتمان انقلاب اسلامی است؛ که ما در گفتمان انقلاب اسلامی در نشر او و توسعه او و بسط او ضعیف هستیم. این را از بیان ایشان میشد به دست آورد.
باید امروز با تکیه بر استعدادهای جوانهای متدین باانگیزه و انقلابی که در حوزهها و در دانشگاهها داریم هویت ملی و انقلابی را نشر بدهیم و توسعه بدهیم؛ و همه در این زمینه مسئولیت و تکلیف داریم. بنده عرض میکنم اگر توجه داشته باشید و یادتان باشد یاداوری هم میکنم جرقههای اولیه انقلاب اسلامی از مساجد زده شد و این حرکتی بود که ریشه در آموزههای دینی ما دارد؛ و این کار تا سالهای بعد از انقلاب هم بود. نیروها در مسجد تعلیم میدیدند و به بدنه نظام وارد میشدند و خدمت میکردند؛ اما آرامآرام فرهنگ مسجد محوری و سنگر بودن مسجد کنار گذاشته شد. حتی امروز در مدیریت میدانی اجرایی کشور نقش مسجد و مسجدی ها کمرنگ شده است.
حتی میبینید در همین انتخابات اخیر هم بود. عدهای سعی میکردند صندوقهای انتخابات را هم حتی از مساجد بیرون ببرند تا این مقدار هم مسجدی ها مشارکت نداشته باشند. سنگر اصلی انقلاب و نظام تبدیل شده است به مجموعه سکولار در بعضی از جاها. بعضاً هم مقابله میکنند؛ یعنی هم امام مسجد هم هیئت امنای مسجد بعضی از کسانی که در مسجد ریشه دارند بعضاً با این فکر و روش مقابله میکنند. در بعضی از مساجد رسماً جدایی دین از سیاست ترویج میکنند. این از مصادیق نفوذ است. این را بدانید عقبه انقلاب اسلامی که مسجد است اگر در آن نفوذ کردند و آنجا گفتند که اصلاً با این حرفها چه کار داریم بدانید که کار را آنها درست انجام دادند. این همان از بین بردن روحیه انقلابیگری است. باید برگشت به سنگر. باید برگشت به سنگر و مسجد محوری را ترویج و توصیه کرد؛ و این مطالبه همه دانشجویان و روحانیون و بسیج و نهادها باشد.
اگر میخواهیم آن گفتمان زنده شود باید برگردیم. باید بر همراهی سیاست و دیانت اصرار کرد. همان که امیرالمومنین به خاطر او به شهادت رسید. ما خودمان را پیرو این شهید میدانیم. باید فرهنگ مسجدی را توسعه داد و مثل اول انقلاب، نهادها و ارگانها جذب نیروی انسانی خود را از مسجدیها داشته باشند. روحیه انقلابیگری و تربیت نسل انقلابی در مساجد محقق میشود؛ و البته باید ملزومات آن را هم توجه داشت. امام مسجد هیئت امناء خادم دستگاههائی که کار میکنند و کمک میکنند. هرکدام از اینها خدای نکرده روحیه سکولار باشند کار پیش نخواهد رفت. ائمه مساجد باید در مساجد خودشان به سخن گفتن بپردازند نمیشود که شما امام مسجد باشید صاف بیایید و صاف بروید و با هیچ چیزی هم کاری نداشته باشید اصلاً این پذیرفته نیست.
خدا رحمت کند مرحوم آقای مجتهدی را رضوانالله علیه من این را از ایشان مکرر در مکرر شنیدم خودمان هم نظرمان همین است ایشان گفت به اینکه من از آ سید احمد خوانساری رضوانالله علیه مرجع تقلید بود کسانی که قدیمی باشند میشناسند در تهران مرجع تقلید بزرگواری بود و از آقای مطهری و از خود حضرت امام سؤال کردیم که اگر امامی در مسجدش سخنرانی برای مردم نکند یعنی مردم را هدایت نکند برای مردم حرف نزند کوتاه دو دقیقه سه دقیقه پنج دقیقه در طول هفته یک برنامه منظم تربیتی اخلاقی تبیینی و بصیرتی نداشته باشد به این امام میشود اقتدا کرد؟ گفت هر سه بزرگوار گفتند اقتدا به این امام جایز نیست و از عدالت خارج است. بعد من بعضی وقتها به بعضی از آقایان میگویم چرا صحبت نمیکنی در مسجدت میگوید ای بابا. ای بابا ندارد. خود شما هم مطالبه گری کنید بخواهید که این صحبتها باید بشود.
روشنگری باید بشود مسجد باید محور محله باشد. چراغ روشن و چراغ هدایت گر محل باشد. امام آن مسجد باید مثل ریه عمل کند. اگر مسجد مثل قلب است که مردم را به سمت خودش میآورد و بعد پمپاژ میکند. در محله امام باید ریه باشد. امام باید تصفیهکننده روح و جان و عقاید و اخلاق مردم باشد. این را باید بخواهید و باید مطالبه کنید. ما هم تا آن مقداری که مقدور ما هست دنبال میکنیم. نکند خدای نکرده مسجدی داشته باشیم. در این شهر که امام آن شهر تبلیغ بر علیه دین کند ما که این را تحمل نمیکنیم. به محض اینکه بفهمیم و بشنویم کار خودمان را انجام خواهیم داد؛ اما شما هم باید مواظبت داشته باشید مطالبه کنید.
نکته دیگر راجع به آمریکا فرمودند، البته درباره عدم اعتماد به آمریکا مکرر مطالبی گفته شد و اینکه از نمونههای بارز آن بهانه تراشی برای انجام ندادن تعهدات برجام است که اخیراً (۴خرداد) سنای آمریکا طرحی را برای تصویب مطرح کرد که در آن تحریمها علیه ایران بیشتر میشود موسوم به «قانون مبارزه با فعالیتهای بی ثبات کننده ایران» با کد اس ۷۲۲ که ایران را عامل بیثباتی دانسته و باید تحت فشار قرار گیرد. این را چه کسی میگوید؟! از قضا اسکنجبین صفرا فزود. آن کسی که خودش عامل ناهنجاریها و عامل ناامنی ها در کل کره زمین است ایران را مسئول بیثباتی میداند و میگوید باید تحت فشار قرار بگیرد؛ که این مصوبه که اخیراً هم قسمتی از آن تصویب شد آثار سوئی برای نهادهای ایران از جهت تحریم به دنبال خواهد داشت. آیا این رفتار خصمانه، دوستی است؟ این حرفها یعنی روابط رو به گرمی است؟ و ما الان روابطمان با غرب گرم شده است؟ همین چهارشنبه دیدید که وزیر خارجه شیطان بزرگ رسماً اعلام میکند از کسانیکه برای ساقط کردن نظام اسلامی اقدام کنند حمایت میکند. این حرف یعنی افراد نفوذی در داخل مشغول فعالیت هستند و سعی دارند شیطان را بیخطر نشان دهند و عدهای هم که باید روشنگری کنند خوابند.
دستگاه دیپلماسی باید پاسخ این خزعبلات را محکم بدهد و اجازه دخالت در امور کشور را ندهد و طوری نباشد که به راحتی اینگونه سخن بگویند و شاید لازم باشد که دستگاه قضائی کشور در این موارد طرح دعوای بینالمللی کند. حتی دستگاه قانونگذار کشور هم نباید منفعل باشد. حالا که حمله ندارد مقابله به مثل قوانینی وضع کند. متاسفانه حتی به هشدارهای رهبری را هم کسی توجه نکرده و نمیکنند و بی توجه هستیم و اقدامی نداریم و وظیفه آگاهی بخشی به مردم را هم به درستی انجام نمیدهیم. ایشان در بیانشان با دانشآموختگان سپاه داشتند فرمودند: دشمن سه هدف را دنبال میکند باید اینها را رصد کنید در جامعه ببینید که دارد به ترتیب انجام میشود. چرا در مقابلش موضعی گرفته نمیشود و تبیین نمیشود.
بعضی وقتها مردم پیادهنظام همین صحبتها خواهند شد؛ یعنی در مقابل به جای اینکه بایستند همان چیزی را که دشمن میخواهد بر اساس آن عمل میکنند باید تبیین کرد دشمن سه هدف را دنبال میکند. کوتاه مدت با ایجاد فتنه و آشوب و برهم زدن امنیت. شاید یک ماه از صحبت ایشان نگذشته که آن عملیات تروریستی انجام شد. امنیت را میخواهند به هم بزنند و بگویند داخل کشور امنیت وجود ندارد. این کار کوتاه مدت آنها است. اولین کاری را که میگویند باید بکنیم و نتیجه بگیریم این است؛ و میان مدت با صدمه زدن به اقتصاد و معیشت مردم که میبینید چگونه عمل میکنند؛ و بلند مدت با براندازی نظام و تغییر رفتار که نتیجهاش تغییر نظام است؛ که شما میبینید این روزها مسئولین آمریکائی چه میگویند. میگوید ما باید کاری کنیم که از داخل تغییر کند.
این همان حرف است همان حرف رهبری است همان حرفی است که یک عده میگویند این صحبتها انتخاباتی است در زمان انتخابات گفته میشود برای اینکه این خط بیاید آن خط نیاید چه بشود و چه نشود نه حرف از این بالاتر است. طراحی دشمن تغییر نظام است. با تضعیف ولایت با تضعیف رهبری تضعیف دستگاههای وابسته به رهبری. باید بصیر بود. آمریکا از هژمونی ایران در منطقه میترسد و به هر وسیلهای میخواهد آن را مهار کند. از مبانی مسلم انقلاب که از قرآن گرفته شده استکبارستیزی است. ای کسانیکه در داخل دنبال ارتباط هستید و از اینکه حتی برای دشمنان اسلام و قرآن و انقلاب مرگ بخواهید ناراحتید، درباره استکبار و بخصوص آمریکا یک صدا بیشتر از مردم نخواهید شنید و آن مرگ و نابودی آن است. لذا آنچه مسلم است و مطالبه عمومی و رهبر معظم انقلاب این است که کمیته ناظر بر اجرای برجام کوتاهیهای گذشته را کنار بگذارد با قوت و قدرت آن مواردی را که رهبری به عنوان شرط قبول صریح بیان و مکتوب کردند را مطالبه کنند تا عزت و اقتدار ملی بیش از پیش لطمه نبیند.
مطلب دیگر اینکه روز قدس که در پیش است فراموش نشود و پرجوش و خروش انشاءالله حاضر شوید. شرائطی که حاکم بر جهان اسلام و فتنه بزرگی که به آن مبتلاست و خیانتهای رسمی که بعضی از سران کشورهای به اصطلاح اسلامی دارند و تلاش میکنند مسئله اول جنایات رژیم غاصب و مسئله فلسطین و قدس نباشد را میبینید و متاسفانه بعض حرفها هم هنوز از بعض خناثان به گوش میرسد که پرداختن به این امور ضرورتی ندارد. فلسطین به ما چه. یمن به ما چه؛ که اوج آن را در فتنه ۸۸ دیدیم و شعارهائی که دادند. لذا لازم است منسجمتر و با شکوه این روز که از یادگاریهای امام راحل است برگزار شود؛ و چون در سراسر بلاد اسلامی انجام میگیرد این وحدت و انسجام قطعاً موجبات خشم استکبار را فراهم خواهد کرد. چون انسجام و وحدت عمل جهانی مسلمین در روز قدس نماد استکبار ستیزی ملل اسلامی است چون این حرکت را در جهان اسلام همه انجام میدهند خودش یک نماد است نماد استکبارستیزی است که همه مسلمانها با همدیگر همه یکپارچه با ظلم مخالف هستند.
امروز روزی است که هر گروهی در آن بحث آتش به اختیار کار خودش را خوب بفهمد که حالا من چون وقت میگذرد باید یک وقتی تحلیل کاملی کنم از آتش به اختیار که بعضیها اشتباه نکنند. گروههای مختلف وظایف مختلفی دارند نسبت به آتش به اختیار. الان در همین بحث فلسطین دوستان هنرمند، شعرا، فیلمنامه نویسها تلهفیلم نویسها کسانی که کارهایی را از باب هنر میتوانند انجام دهند و هرکس که توان خلق اثری را دارد باید آتش به اختیار در زمینه فلسطین و قدس شریف کار کند. این یکی از مصادیق آتش به اختیار است. چون دیگران که باید کار کنند نمیکنند و بعد هم میگویند انجام نشود و جلویش را میگیرند. یا بودجه را اجازه نمیدهند. لذا در این زمینه دوستانی که توان دارند اینجا از همان موارد آتش به اختیار است.
نکته دیگری که عرض میکنم راجع به عتبات است. حضور ایران در این عرصه ها از جهات مختلف مهم و کارگشاست. الان یکی از کارهای مهم فرهنگی تبیین و نشر معارف شیعی در بین خود شیعیان است. ما در همین کرج الان احتیاج به نشر معارف شیعی داریم. چون زمزمههایی و بعضاً وزوزهایی از حنجره بعضی از افراد به گوش میرسد که حتی معارف ناب شیعی را میخواهند خدشه وارد کنند؛ که بعضاً توسط معاندان مطالب غلط ارائه میشود. بخصوص در آن اجتماع عظیم شیعی مثل اربعین که در کربلا و نجف واقع میشود. لذا حضور نیروهای ارزشی و حضور ایران در آنجا و تبیین این مسائل بسیار مهم خواهد بود و مفید خواهد بود و گستردهتر هم هست. لذا کار در سرزمین عراق از جهات مختلف ارزشمند است و بدانید کمکهائی که به اعتاب مقدسه و امامزادگان لازم التعظیم میکنید آثار معنوی و تبلیغی خودش را دارد؛ و از این ریالهایی که در این مسیر کمک میکنید غافل نباشید. شما مبلغ کمی را میدهید اما این امور تدریجی به تدریج زیاد میشود و بعد هم آثار فراوانی دارد.
حالا ما به عنوان ساختن درب یکی از امامزادهها مبالغی را جمع میکنیم این وظیفهای است که برای ما گذاشته شده است یا مثلاً صحن حضرت زهرا را در آنجا میسازیم یا خود ضریح امام را میسازیم اینها پیوندی است که ما با اهل بیت میبندیم این مقداری که داریم وظیفهمان را انجام میدهیم اما نگاه کنید به آثاری که این کار دارد و توسعهای که پیدا میکند تعظیم شعائری که خواهد بود به آن آثار ماندگارش توجه کنید و انشاءالله دست به جیب شوید همان طور که باید از وقت و انرژی و ثروت خودتان برای رشد و توسعه فرهنگ مهدوی مایه بگذارید. در این زمینه هم وارد میدان شوید.
الحمدلله مباحث مهدویت و انتظار و آنچه مربوط به این حوزه است در استان به خوبی دنبال میشود و برنامههای متنوع و قابل قبولی به اندازه وسع در سطوح مختلف ارائه کردهاند که لازم است مردم عزیز هم آشنا شوند و هم کمکهای جدیتری داشته باشند تا این قابلیت گستردهتر عمل کند. کسانیکه توان دارند در هر دو حوزه هم عتبات و هم مهدویت مساعدت لازم را داشته باشند. بخصوص در ماه رمضان که همه خیرات مضاعف محاسبه میشود؛ و بیشتر هم محاسبه خواهد شد راجع به مصلی هم اگر زنده بود و توفیق بود هفته بعد میگویم که پول بدهید. فرصت بیان مطلب راجع به روز جهاد روز بیان زدائی روز اصناف روز بسیج اساتید روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی آغاز هقته قوه قضائیه و اهمیت هرکدام گفته شود که فرصت نیست بیان شود.
اما یک مطلبی را باید حتماً عرض کنم و این آخرین مطلب من باشد بعضی وقتها بعضی از آقایان در تریبونهایی که در اختیار دارند مطالبی را میگویند در مقام نظریه و بیان مطلب که بعضاً با مبانی ما یک مقدار فاصله دارد؛ یعنی با مبانی دینی فاصله دارد. ولو اینکه ممکن است گوینده لباس دین هم به تن داشته باشد. ما زیاد دیدیم کسانی را که فرار هم کردند و لباسهایشان را درآوردند و از این کشور فرار کردند و الان در آغوش استکبار و اذناب او هستند. لذا باید خیلی مواظب بود. حرفها را وقتی که میشنوید با مبادی و اصول اولیه خوب بسنجید.
همین اخیراً باز من صحبتی را شنیدم که گفتند مبنای امیرالمؤمنین در حکومت رأی مردم بود و امیرالمومنین به این رای تن داد و گفت چون شما پذیرفتید ما هم میپذیریم؛ بنابراین همه باید بپذیرند. ظاهر این حرف حرف بدی نیست؛ اما باطن این حرف باطل است. مبنای دینی و اسلامی ندارد. بحث مقبولیت و مشروعیت بحث انتخاب و انتصاب نباید قاطی شود. بعضی وقتها در جایگاهی یک انسان قرار میگیرد شروع میکند برای اثبات مطالبی که خودش میخواهد بگوید یک قسمت از مطلب را میگوید. ما در بحث امامت بحثمان انتخاب نیست انتصاب است. اصلاً ربطی به مردم ندارد. مسئله انتخاب خداست. اگر بخواهیم این حرف را بپذیریم با مبانی خودمان مخالفت کردیم. مقبولیت با مشروعیت فرق دارد. انتخاب با انتصاب فرق دارد. مدیریت و رهبری حکومت اسلامی را خدای تعالی تعیین میکند. انتصابی است نه این که در مثل سقیفه و یا به بهانههایی مثل دموکراسی و رأی مردم بشود برای او تصمیم گرفت و سیاست را از دیانت جدا دانست.
اگر کسی این دو را از هم جدا بداند با آیات الهی و اصول مسلم مخالفت کرده است. ارکان حکومت و محتوای نظام اسلامی و قوانین نظام اسلامی آنها هم باید طبق تعیین الهی باشد و طبق تعیین خدای تعالی اجرا شود و نه تصمیم اکثریت مردم یا اکثریت عقلای جامعه. اصلاً ربطی به این مطالب ندارد. قوانین جامعه اسلامی و حکومت اسلامی باید قوانین خدا باشد. اینکه مجلس شورای اسلامی قانون وضع میکند چرا میرود در شورای نگهبان؟ چون شورای نگهبان میخواهد ببیند که این قانون با قانون خدا مخالفت دارد یا ندارد. اگر داشته باشد به درد نمیخورد. ولو بهترین عقلا بهترین قانون را نوشته باشند هیچ ارزشی ندارد. در طول تاریخ هم نداریم که رسول خدا یا خود امیرالمؤمنین مسئولی را به خاطر مقبولیتش یا عدم مقبولیتش نصب کرده باشند یا عزل کرده باشند. این حرف کاملاً ریشهای باطل است.
من این بحث را حواله میدهم به دوستان در شرح زیارت عاشورا «رتبکم الله التی رتبکم» در آنجا مفصل این را بحث کردم و بیان کردم که اصلاً در نظام اسلامی که تبیین شده ی قرآن و دین و اهل بیت است. چگونه باید باشد. آنها آمدند در مقابل اسلام مکتب هایی را ایجاد کردند. ایجاد مکتب شورا در مقابل انتصاب بعد امیرالمؤمنین خانهنشین شد. تأسیس مکتب اجماع در برابر احادیث پیامبر. اصالت دادن به دموکراسی در قالب حق مردم برای اداره جامعه. تأسیس و ترویج پلورالیسم دینی و روایتهای شخصی از دین و بدعت جدیدی به نام جدایی دین از سیاست در قالب شعار حسبنا کتاب الله در مقابل قرائت اصلی دین که لن یفترقا است. کتاب و سنت از هم قابل جدا شدن نیست. اینها بدعتهای بود که گفته شده. باید مواظب صحبتها بود. بادقت صحبتهایی را که میشنوید رصد کنید. بعضی از این صحبتها ظاهرش خوب است ولی مبانی مبانی درستی نیست. با اسلام جور در نمیآید. این امروز گفته میشود فردا مطلب دیگری گفته میشود پس فردا هم مطلب دیگری گفته میشود این میشود همان مطلب سوم که رهبری هشدار داد که آرام آرام تغییر رفتار میکنند. رفتار که تغییر کرد تغییر نظام شده است. دیگر احتیاج به جنگ هم ندارد.