- شرح صحیفه سجادیه
- دعای بیست و سوم
- جلسه پنجم
- ۹۶/۱/۱۶
بسم الله الرحمن الرحیم
” وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی، وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی”
بند دیگری است از قسمتهای نورانی دعای بیست و سوم صحیفه سجادیه که معروف به دعای عافیت است. قبل از اینکه بحث را شروع کردم ماه رجب المرجب را و اعیادی که در آن قرار داریم را عرض تبریک دارم. امیدوارم که همه ما بتوانیم از لحظات و ساعات و آنات این ماه پر نور و پر خیر و پربرکت بهرهمند باشیم و انشاءالله وارد ماه بعد و بعداز او ماه مبارک رمضان بشویم انشاءالله. و مقدمه ماه مبارک رمضان که دو ماه رجب و شعبان هست را به خوبی درک کنیم.
لحظات به سرعت میگذرد. ۱۵ روز از سال جدید گذشت. با همین سرعت عمر سپری میشود و وقتها از بین میرود. هم گوینده باید توجه خودش را بیشتر کند هم شما که از این لحظات انشاءالله استفاده بهتری ببریم. ماه رجب ماه دعا و ماه توجه است .ماه انابه است . ماه ذکر است. اگر کسی توان و حال گرفتن روزه را دارد این فرصت را غنیمت بشمارد .بعضی وقتها انسان هر چه سعی میکند که روزه بگیرد نمیتواند بگیرد. دیگر وقتش جوری میگذرد که دیگر جسمش اجازه نمیدهد. باید در فرصتی که هست به خصوص جوانترها توجه داشته باشند که وقت را از دست ندهند و در تربیت روحتان و تقویت جهات معنوی خودتان تلاش مضاعف داشته باشید.
از فرصت ماه رجب که خدای تعالی قرار داده خوب استفاده کنید. “خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَکَ” به این دعاها توجه کنید. این دعاها دعاهای خیلی عظیمی است. دعاهای نورانی است. در آن معارف بلندی بیان شده است .در دعاهایی که از ناحیه حضرت حجه سلام الله علیه وارد شده دقت کنید .بعضی از آن کلمات سنگینی دارد. فرقی بین این افراد و تو نیست الا اینکه اینها بندگان تو هستند و خلق تو هستند . این خیلی مطلب مهمی است. یعنی چه که اهل بیت عصمت و طهارت با خدا فرقی ندارند مگر اینکه اینها مخلوق خدا هستند و بندگان خدا هستند؟ “لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا اِلاّ اَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ” اینها توضیحات خودش را دارد .
همین دعایی که مشترک است و در همه اوقات خوانده میشود ” یا مَنْ أَرْجُوهُ ” خیلی پرمحتوا است. یک وقتی من ۱۰ شب یعنی ۱۰ جلسه این دعا را معنا کردم .البته با سرعت معنا کردم که به چه معناست و در همین دعا هم پر است از معارف و مطالب بلند معنوی .غرضم این است که این زمان را از دست ندهیم .همه ما مقید باشیم ولو شده یک دعا دو دعا بعد از نماز آنهایی که خیلی کار دارند لااقل یک دعا را بعد از نماز بخوانند. همین خَابَ الْوَافِدُونَ را حفظ کنید و در قنوت نمازهایتان بخوانید. در ماه رجب در قنوت نماز این را بخوانید. اول معنایش را یاد بگیرید .خیلی معنای بلندی دارد. خیلی قشنگ است. جوانترها هم که زود حفط می شوید و یادتان میماند. اینها ارزش افزوده است. یعنی به عمر آدم اضافه میشود .استفاده خوب از عمر کردن است. اینها را از دست ندهید .
شاید سال گذشته هم این را اشاره کردم .ما در دعا حالات مختلفی داریم . در کافی بابی دارد باب دعا .به نظرم آنجا این بحث را دارد که بعضی وقتها انسان در حالت دعا دو دستش را باید به سمت آسمان بگیرد. بعضی وقتها باید پشت دو دست را به سمت آسمان بگیرد. در بعضی از دعاها دارد که یک دستتان را به سمت صورتتان بگیرید یک دست را به سمت زمین. بعضی از دعاها دارد که روی پایتان بزنید. اینها حالتهای دعاست. یکی از حالتهای دعا تبصبص است. یعنی انسان در مقابل خدای تعالی خودش را خاضع و خاشع کند .مثل سگی که در مقابل مولایش دم تکان میدهد. انگشت سبابه را تکان دادن و محاسن را به دست گرفتن کنایه از خشوع و خضوع است. هم درون هم بیرون.
لذا این یک حالتی است در دعا کردن. در دعای ” یا مَنْ أَرْجُوهُ ” از اول تا آخر دعا باید اینگونه باشد . نه یا ذَا الْجَلالِ وَ الإِکْرامِ .این را یادتان باشد اشتباه معنا میکنند. در مفاتیح که نوشته شده ترجمه ترجمه درستی نیست. این حالت را انسان باید از اول دعا داشته باشد. یعنی شما باید از اول دعا انگشتتان را تکان دهید و دست به محاسن بگیرید. حالت انسان در دعای ” یا مَنْ أَرْجُوهُ ” این است که از اول حالت تبصبص داشته باشد. توجه داشته باشید و حالات دعا را هم رعایت کنید و توجه کنید که آثار و برکات خودش را دارد.
یکی از دعاهایی که ما الان در خدمتتان هستیم دعای امام سجاد علیهالسلام در صحیفه دعای بیست و سوم است .معروف است به دعای عافیت .من عافیت را معنا کردم و مجموعه ای از آن عافیتهایی را که امام سجاد علیهالسلام از خدای تعالی خواست دیدیم که دایره اش وسیع است. چون نظام عالم یک نظام یکپارچه و واحد است. لذا چیزهایی هم که خواسته شد هم دنیا خواسته شد هم آخرت خواسته شد .هر چیزی که مورد نیاز انسان است برای حیات او در آنجا امام سجاد از خدای تعالی خواست : ” أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ “
بعد رسید به بحثهای بعدی که راجع به بعضی از مصادیق عافیت بود و بعضی از چیزهایی که با عافیت منافات دارد. یعنی عافیت دنیا و آخرت ما را مانع است که در این دعا خیلی ظریف بیان میشود و عبور میکند. ما اینها را باید یاد بگیریم. لازم است که انسان در پرستش خدای تعالی و بندگی حضرت حق جل و اعلی ظاهر و باطن خودش را هماهنگ کند. نمیشود ظاهر انسان جوری باشد باطنش جور دیگری باشد .این دوگانگی و نفاق عملی است و مطلوب نیست. همیشه ظاهر گویای باطن است .از باطن خبر میدهد. اگر ظاهر انسان که زبان او هست به ستایش خدای تعالی گویا بشود , مشغول شود به بیان فضایل , تعریف خدا را کند , خدا را ستایش کند , خدا را حمد بکند , ولی با زبان دلش این کار را انجام ندهد , با زبان دل سکوت داشته باشد , زبان دل یک مسیر دیگری باشد, به زبان بگوید الحمدالله ولی در باطن حمد الهی را نداشته باشد این بیاثر است و وزنی ندارد .در قیامت هم ارزشی ندارد .
ما کارهایمان را که میکنیم بالاخره میخواهیم روزی حساب و کتاب شود. چرا داریم این همه خودمان را به زحمت می اندازیم . حالا به هر نیتی که داریم حساب و کتابی میکنیم .کسی که زبانش بچرخد ولی دل نچرخد این وزنی ندارد. این کار و عمل دوزار نمی ارزد. هیچ ارزشی ندارد .جز خستگی برایش چیزی نیست. زبان باید دل را ترجمه کند. تا آن ذکر ذکر صادقی باشد. خالص باشد .این شکر اثربخش باشد. پس این بیان امام سجاد علیهالسلام در اینجا این نیست که خدایا زبان من را گشوده بگردان به حمد خودت ” وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ ” خدایا من را موفق کن که حمد تو را بگویم .این که کاری ندارد .
الان همه ما میگوییم الحمدالله. این الحمدالله گفتن , شکرلله گفتن این را همه میگویند. آن چیزی که امام سجاد در این قسمت از دعا خواست این است که درون شاکر باشد ” أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ ” نه اینکه زبان من به حمد تو گویا بشود . زبان گویا هست و میگوید .اگر چه بعضی وقتها انسان هرچه تلاش میکند که بگوید نمیتواند بگوید .در یک وقتهایی اجازه گفتن هم به او نمیدهند .در موقع مردن میخواهد شهادتین بگوید نمیتواند. ندیدهاید که میگوید خدایا ما را لال نمیران. معلوم میشود که یک عنوان و بحثی دارد .
این قسمت را ترجمه میکنم ” وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی، وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی ” خدایا زبانم را به حمد و سپاس و ستایش خوب و نیک بر خودت گویا کن . این معنای ظاهری دعا. و دلم را برای مقاصد دینت بگشا و شرح بده.شرح صدر داشته باشم ” وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ” مراشد یعنی مقاصد .شرح بده دلم را برای مقاصد دین خودت . گشایش بده . شرح صدر داشته باشم. پس اینکه من زبانم به حمد تو و ذکر تو و ثنای تو باز شود مقصود این است که خدایا به قلب الهام کن که زبانم را وادار کند بیهوده سخن نگوید. معصیت نکند. ما با زبانمان خیلی معصیت میکنیم. به ذکر و شکر و یاد تو مشغول باشد. زبان دل و زبان ظاهری .
بعضی وقتها انسان بدون زبان هم گناه میکند. در جلسه ای نشستی آقایی چرت و پرت میگوید , پرت و پلا میگوید , نظام را زیر سؤال میبرد , کسی را محکوم میکند , کسی را تهدید میکند , شما هم آنجا سر تکان میدهید. همهاش گناه است. کسی دارد حرف خوبی میزند شما سر تکان میدهید یعنی من موافق این حرفهای شما هستم .کسی حرف بیربطی میزند شما سر تکان میدهید یعنی من هم موافق این حرفهای بیربط هستم. مواظب باشیم که سر تکان دادن هایمان هم حساب و کتاب دارد .نگاه کردنهای مان حساب و کتاب دارد . اشاره کردنهای مان حساب و کتاب دارد .این طور نیست که هر کسی هر جور دلش خواست عمل کند و از او نپرسند.
در فراز بعدی بعد از زبان میگوید قلب من را شرح بده. قلب من را رشد بده . قلب من آن قدر بزرگ شود که لایق این باشد که یعنی این گنجایش در آن به وجود بیاید که بتواند آن مقاصد عالی را درک کند و تحمل کند. قلب من زمینهساز تکامل من بشود. این با تنگی جور درنمیآید. شرح صدر میخواهد. گشایش دل میخواهد. هر قلبی یک گنجایشی دارد .همه گنجایش همه چیز را ندارند .در روایات دارد بین ابوذر و سلمان خیلی فرق هست. ایمانی که ابوذر دارد با ایمانی که سلمان دارد با هم خیلی فرق دارد. ظرفیتهای وجودی افراد با همدیگر متفاوت است. هر مطلبی و هر مفهومی را نمیشود به هر کسی یاد داد. افراد کم ظرفیت از درک مطالب بلند و مطالب عمیق عاجز هستند.
هر چقدر هم شما بخواهید بگویید چرا بعضی از افراد در بعضی از جلسات میبُرند یا مثلاً جور دیگری میشوند ؟ چرا خیلی از جلسات خاص را برای افراد خاص میگذارند ؟ باید یک مراحلی را طی کرده باشد. یک رشدی پیدا کرده باشد با مفاهیم آشنا باشد. چرا مطالب معنوی و عرشی را در قالب رمز و اشاره و کنایه میگویند ؟ برای این که در اختیار هر کسی قرار نگیرد .چون هر کسی ظرفیت خیلی از چیزها را ندارد. درک مطالب مهم و حقایق روحی و معنوی اینها ظرفیت میخواهد .امام اولمان علیبنابیطالب علیه افضل صلوات المصلین شروع کرد صد صفت اهل تقوا را برای کسی گفت و همام آخرش مرد. یعنی ظرفیتش همان بود .افرادی که آنجا بودند با هم فرق داشتند .او ظرفیتش محدود بود و نتوانست .
لذا خود امیرالمؤمنین فرمود “إِنَّ هَذِهِ اَلْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا ” قلب ها ظرف هستند . بهترین آنها آن ظرفی است که گشایشش بیشتر باشد. جای بیشتری بگیرد. باید سعی کنیم ظرفیت وجودی خودمان را بالا ببریم. بعضیها ضیق صدر دارند. بهترین آن قلبها قلبی است که فهم عمیق را بتواند تحمل کند. ظرفیتش را داشته باشد. شرح صدر بسیار مهم است. لذا پیغمبر وقتی که میخواهد پیغمبر شود باید شرح صدر داشته باشد ” أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ” یعنی پیغمبری و هدایت جامعه در اختیار هر کسی نمیتواند باشد .باید شرح صدر داشته باشد .باید گنجایش داشته باشد و ظرفیتش ظرفیت بالایی باشد . امداد الهی و تقویت عزم رسولخدا و پاکسازی از هر نقص اخلاقی و روحی این قابلیت را بهوجودآورد که پیغمبر بتواند وحی را تلقی کند و بگیرد. و الا هر سینهای که نمیتواند آیات الهی را تحمل کند .
در هدایت هم این را داریم. آیه ۲۲ سوره مبارکه زمر” أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ” آیه خیلی قشنگی است . با نور الهی حق و باطل را میشود تشخیص داد ” أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ” کسی که خدا به واسطه اسلام به او شرح صدر داد به او یک نوری داد. این نور چیست که حق را از باطل تشخیص میدهد؟ شرح صدر. گسترش او به وسیله نور الهی و سکینه و آرامش خدادادی است. به تعبیر بعضی از مفسرین شرح دادن یعنی گسترش دادن, بسط دادن , بیان معانی مخفی .
میگویند این جمله را شرح کن یعنی یک چیزهای مخفی دارد یک مطالب پیچیدهای دارد ما با بیانمان آن را توسعه میدهیم. حضرت موسی در آن مأموریتی که پیدا کرد که میخواست فرعون را به حق دعوت کند از خدای تعالی شرح صدر خواست. ” ربِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ” البته این هم خیلی جالب است. آنجا خود حضرت موسی از خدای تعالی شرح صدر خواست. اما درباره پیغمبر میگوید ” أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ” ما به تو شرح صدر ندادیم ؟ قبل از اینکه بخواهی ما به تو دادیم. اینها با هم فرق دارد. بحثم سر پیغمبر نیست.
در همین رابطه ” أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ” ابن مسعود میگوید از رسول خدا راجع به آیه ۲۲ سوره مبارکه زمر سؤال کردم که چگونه انسان شرح صدر پیدا میکند ؟ رسول خدا فرمودند ” إِذَا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ انْفَتحَ وَانْشَرَحَ ” یک نوری هست در دل میافتد و دل باز میشود. شما خودتان همینطور هستید .دیدهاید که بعضی وقتها در یک جلسه دعا و در یک جلسه ذکر در یک مناجاتی شبی نیمه شبی یک حالی پیدا میکنید یک نوری در دلتان میافتد این نور باعث میشود که دیدتان نسبت به یک سری مسائل بیشتر میشود .فهمتان بیشتر میشود. اگر این حالت توسعه پیدا کند و ادامه پیدا کند شرح صدر با شما هست .رسیدن به مدارج بالای انسانی الهی تربیتی روحی اخلاقی شرح صدر میخواهد و لازمهاش این است که دائماً انسان مراقبه داشته باشد .دائماً انسان محاسبه داشته باشد.
تا زمانی که انسان زنده است در معرض خطر است. مگر اینکه جزء عباد مخلَص شود .مخلِص هم که باشد باز در معرض خطر است. مخلَص البته دیگر شیطان با او کاری ندارد . که عباد مخلَص خدا محدود هستند. راه بسته نیست ولی تلاش میخواهد. راجع به همین شرح صدر در آیه ۱۲۵ سوره مبارکه انعام دارد که ” فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ” خدا اراده کند کسی هدایت شود در او شرح صدر ایجاد میکند. یعنی لازمه هدایت شرح صدر است .در آیه ۲۲ سوره مبارکه زمر که عرض کردم ذیل این ایه یا ذیل آیه ۱۲۵ از رسول خدا سؤال میکنند که شرح صدر چیست ؟ حضرت میفرماید نور است . ” نورٌ یقذفه الله فی قلب المؤمن فینشرح صدره وینفتح ” این نوری است که خدا میاندازد .همین جا گفت خدا میاندازد , هم در روایت ابن مسعود گفت که خدا میاندازد , هم خود آیه میفرماید ” فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ ” اگر خدا اراده کند. یعنی ما باید در مغناطیس الهی قرار بگیریم. در آن زاویه خودمان را قرار بدهیم تا بگیریم. اگر آنجا نباشد نخواهد شد.
یعنی ما باید از نظر وجودی خودمان را قریب به خدا بکنیم. کاری کنیم که خدای تعالی درباره ما چنین ارادهای را داشته باشد. این با توجه میشود. بدون توجه نمیشود. اینجا برای طرف سؤال پیش آمد که این نوری که شما میگویید “یقذفه الله فی قلب من یشاء ” من از کجا بفهمم که این نور در دلم افتاده است؟ من تلاش میکنم شرح صدر داشته باشم. از کجا بفهمم که شرح صدر برای من هم آمده است و این نور در قلب من هم آمده است. یک نشانهای دارد که ما به وسیله آن بشناسیم که این نور هست یا نیست ؟ رسول خدا فرمودند بله علامت دارد. خوب توجه کنید این روایت خیلی قشنگ است “الاِنابَهُ اِلَی دارِ الخُلُودْ و اَلتَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورْ وَ الاِستِعدادُ لِلْمُوتْ قَبلَ نُزولِ الموت “
میخواهی ببینی که شرح صدر داری یا نه ؟ میخواهی ببینی که آیا این نور در دلت افتاده که بوسیله آن نور شرح صدر پیدا کردی یا نه ؟ علامتش این است که الاِنابَهُ اِلَی دارِ الخُلُودْ داشته باشی. به قیامت توجه داشته باشی .در رفتار بعضی از آدمها نگاه میکنیم چه خودمان چه دیگران میبینیم که نوع رفتار اینطور است که کأن قیامتی وجود ندارد .آدم باید حواسش باشد به این که باید به جایی برود و حساب و کتاب پس بدهد .انابه یعنی دائماً رفت و برگشت داشته باشد. دائم به فکر دارالخلودش باشد. “و اَلتَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورْ” به دنیا میگویند دار غرور. یعنی دنیا گول زننده است. هیچ چیز دنیا یعنی وابستگیها, استفاده از منابع و نعم الهی دنیا نیست, دنیا وابسته بودن است .به میزش وابسته است. وابسته به عنوانش است . وابسته به پولش است . وابسته به بچههایش است. وابسته به همسرش است. این وابستگیها دنیاست. این گول زننده است. این را غرور میگویند.
شما در نماز یک حالتی دارید به نام تجافی .آن حالت نیم خیز که دارید میخواهید آماده شوید که سریع به رکعت بعد برسید. کسی که به رکعت دوم امام رسیده در تشهد امام نمینشیند که وقتی امام بلند شد او با سرعت بلند شود. میگوید کسی که شرح صدر دارد نسبت به دنیا حالت تجافی دارد .یعنی هر لحظه به او بگویند بیا برویم میگوید برویم. در دنیا ول نشده است. نچسبیده است. اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ نیست. محکم به زمین نچسبیده است. حالت تجافی دارد .کسی که تجافی دارد با کسی که سر صبر نشسته است با هم دیگر خیلی فرق دارند. او تا بخواهد بلند شود و آماده حرکت شود این گرد و خاک باید بکند. اما کسی که نیمخیز است تا به او میگویند بدو میدود. میگوید در دنیا باید حالت نیم خیز داشته باشید. نه حالت استقرار.
پس ” الاِنابَهُ اِلَی دارِ الخُلُودْ و اَلتَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورْ ” اینها را چه کسی دارد میگوید؟ یک معصومی که شرح صدر دارد. دارد به ما میگوید که علامتهایش این است ” وَ الاِستِعدادُ لِلْمُوتْ قَبلَ نُزولِ الموت ” آماده مرگ باشیم قبل از اینکه مرگ را بیابیم و نازل شود بر ما. آیا واقعاً ما آمادگی مرگ را داریم؟ الان هم که دیدهاید مرگ پیر و جوان ندارد .کوچک و بزرگ ندارد. تامه مرگ وقتی میآید با سرعت میگیرد. فرصت چشم بهم زدن و پلک به هم زدن را هم نداریم. شب احیا آن عالم ربانی بالای منبر گفت بک یا الله. مردم داشتند بک یا الله میگفتند دیدند تمام شد و صدایی نمیآید. حاجآقا چرا طول داد و بقیه را نگفت ؟ چراغ را روشن کردند و دیدند در همان بک یا الله تمام کرد. در خواب میخوابد و دیگر بلند نمیشود .
خیلی از افراد را دیدید در سال گذشته که خدای تعالی آنها را غریق رحمت خودش قرار بدهد جوان و سرحال یک مرتبه گفتند از دنیا رفت. مرگ سریع میآید. استعداد یعنی آماده شدن برای مردن. امیرالمؤمنین بعد از نماز هر شب صدا میزد استعدوا .آماده شوید قبل حلول الاجل قبل از اینکه اجلت برسد . آمادگی یعنی اینکه دِینی به گردنت نباشد. نسبت به خدای تعالی اعمالت را انجام داده باشی. نسبت به مردم هم بدهکاری نداشته باشی .حقالناس به گردنت نباشد .بعضی از جریانات بعضی از حرکتها بعضی از افراد بعضی از رفتارها چه در خودمان و چه در دیگران میبینیم که انگار اعتقادی به مردن نداریم . کأن اصلاً احتمال نمیدهیم که می میریم. نوع رفتارمان نوع برخورد مان با افراد دیگر. باید برویم و جواب بدهیم.
به هر جهت نشانه آن چیزی که در ما نشان دهد که شرح صدر به وجود آمده است این است که نسبت به قیامت یک رابطه خاصی داریم “الاِنابَهُ اِلَی دارِ الخُلُودْ و اَلتَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورْ وَ الاِستِعدادُ لِلْمُوتْ قَبلَ نُزولِ الموت ” این سه تا . وقتی چنین اعتقادی پیدا شد انسان میتواند یک مناقبی به دست بیاورد .امیرالمؤمنین سلامالله علیه فرمودند کسی که سعهصدر نداشته باشد تاب و توان ادای حق را ندارد. و اصلا نه حق گو میتواند باشد نه دنبال حق برود نه بتواند حق را پیاده کند. بدون سعهصدر نخواهد شد. امیرالمؤمنین فرمود تاب و توان ادای حق را ندارد که حق را ادا کند. گرفتار ضیق میشود .مؤمن بیشترین سعه صدر را دارد .باید بنده و شما گشایش سینه در خودمان به وجود بیاوریم .
یکی از آن چیزهایی که در ما شرح صدر به وجود میآورد ذکر است. “اَلذِّکْرُ یَشْرَحُ الصَّدْرَ” ذکر و یاد خدا و نام خدا سینه انسان را شرح میکند. امام رضا علیهالسلام از اجداد بزرگوارش از امیرالمؤمنین سلامالله علیه نقل میکند آن کسی که سخی است پس در کمال راحتی سعهصدر و خوشی به سر میبرد. یکی از آن چیزهایی که انسان را سعه صدر میدهد دست بخشنده است. سخی بودن است. پس چند عامل هم داریم .میگوییم یکی ذکر است یکی سخاوت است یکی خوش خلقی است. لذا شما در شرح صدر که نگاه کنید بیشتر استعمال شرح صدر درباره اهل ایمان است. یعنی در جانب حق و اسلام است .
ولی به آیه قرآن که نگاه میکنیم میبینیم که درباره کفر هم آمده است ” وَلَکِن من شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا ” آیه ۱۰۶ سوره مبارکه نحل. کسانی هستند که سینه خودشان را برای کفر گشودند. شرح صدر باعث میشود که چشم انسان باز شود .حکمت را در دل جایگزین کند.اما اگر چنین نشد و کفر شد آن موقع ضیق صدر که شد معیشت انسان تنگ میشود ” وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا ” هی تلاش میکند به نتیجه نمیرسد .معیشتش رزقش روزی اش خانوادهاش همه به هم پیچیده است. آیه ۱۲۴ سوره مبارکه طه به آن اشاره میکند .برای کسی است که کفر دارد. اگر دلش را برای بی ایمانی باز کرد اینجا معیشتش ضنک می شود .در حقیقت ضیق صدر پیدا میکند نه شرح صدر.