• شرح صحیفه سجادیه-دعای بیست و سوم
• جلسه اول
• ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
بسمالله الرحمن الرحیم
کتاب صحیفه سجادیه از آن کتابهایی است که قدرش مجهول است. ما متأسفانه به او کمتوجه داریم. به او زبور آل پیغمبر، اخت القرآن، مزامیر آل پیغمبر، انجیل اهلبیت و صحیفه کامله میگویند.
این دعاهایی که در صحیفه سجادیه آمده است ۵۴ دعاست. دعاهای امام سجاد علیه السلام فقط محدود به این ۵۴ دعا نیست. دعاها خیلی بیشتر از این مقداری است که در صحیفه هست؛ اما صحیفه مستند است و سندی که برای این کتاب گفتهشده است من بررسی کردم و الآن بحث سندی نمیخواهم بکنم در حد تواتر است. کمتر کتابی از معصوم داریم که این مقدار صحت سند داشته باشد. سند در حد اعلی است و هم متن متینی است. شهرت متن و شهرت روایت و شهرت این کتاب در حد تواتر است.
خیلی سخن راجع به صحیفه کم گفته میشود. حتی در حوزههای علمیه هم به آن کمتر پرداخته میشود. در مجامع علمی به او کمتر توجه میشود؛ و البته این کتاب بسیار مهمی است. این کتاب فقط کتاب دعا نیست. بعضیها فقط فکر میکنند که این کتاب برای دعاست که اگر کسی خواست با خودش کتاب دعایی همراه داشته باشد صحیفه سجادیه همراهش باشد. هر وقت به مناسبتی خواست دعا بکند این کار را بکند. خیر، صحیفه سجادیه یک موسوعه است.
بنده بحث نظام اسلامی و حکومت اسلامی و نحوه اداره جامعه مسلمین را از صحیفه سجادیه با دعاهایش برای شما ثابت میکنم. صحیفه سجادیه که مجموعه کتاب انسانسازی است اگر کسی اهل معرفت میخواهد بشود، میخواهد مدارج عالیه انسانی را طی کند و به کمالات معنوی برسد، یکی از آن کتابهایی که میتواند بهعنوان دستورالعمل برای او باشد که بر اساس دستورات او قدمبهقدم پیش برود و به درجات عالیه کمالی و انسانی برسد صحیفه سجادیه است.
دنبال خیلی جاها لازم نیست بگردیم، همین صحیفه سجادیه در اختیارمان باشد و به آن توجه داشته باشیم برای آدم شدن ما، برای رسیدن به مدارج عالیه انسانی الهی همین کتاب کافی است و امام علیهالسلام در آن فضایی که قرار گرفت مجموعهای از معارف و مجموعهای از مسیر بندگی و عبادت را بیان کرد. ابعاد مختلف موردنیاز بشر در این صحیفه وجود دارد.
ما باید زمان تدوین و زمان انشاء این کلمات را خوب درک کنیم. وقتیکه خوب او را درک کردیم آن موقع میفهمیم که این کتاب فقط دعا نیست ، بلکه در قالب دعا بیانشده است. این ۵۴ دعا را وقتی موضوعبندی کنید، موضوعات این دعاها را بیرون بیاورید و نظامی که در او بهکاررفته بررسی کنید میبینید که یک نظامنامه است. این کار، کار تخصصی است. در یک جلسه عمومی برای عموم مردم نمیشود آن را تبیین کرد. خیلی کتاب عمیقی است.
صحیفه سجادیه مثل قرآن، الآن در جامعه ما مهجور است و کمتر به آن توجه میشود. خیلی دستور دادند به ما (خود اهلبیت علیهم السلام) در بیاناتشان هست که این کتاب دست نااهل نیفتد. دعا مگر دست نااهل بیفتد چه میشود؟ دعاست دیگر! معلوم میشود یکچیزهایی در آن هست که نباید در یک مقطعی فاش شود. امام صادق علیه السلام وقتی این کتاب را به محمد و ابراهیم فرزندان خودشان تحویل میدهند از آنها پیمان میگیرد که این کتاب را از مدینه خارج نکنید. خب برود چه میشود؟ دعاست دیگر! ما میخواهیم دعا دست همه باشد. چرا میگوید این دعاها دست مردم نباشد؟ زید بن علی بن الحسین پسر امام سجاد علیه السلام، او به فرزندش یحیی دستور میدهد که این کتاب را باید حفظ و حراست کنی برای بعدیها. راوی روایت هم امام باقر علیهالسلام است. بعضیها هم از زید گفتند.
یک نظامنامه مدیریت اجتماعی و بیان محور فکری و عملی برای جامعه اسلامی که محور کار توحید باشد در صحیفه سجادیه بیانشده است. البته کتاب تربیت نفوس مستعده هم هست. کسی که میخواهد تربیت شود یکی از بهترین مسیرها مسیر امام سجاد علیهالسلام است. سومین کتاب مقدس شیعیان و به بیان ابن شهرآشوب در معالم العلماء میگوید این ششمین کتابی است که در عالم اسلام نوشتهشده است. خیلی نکته دارد این مطلب. من نمیخواهم زیاد مقدمه برای این کتاب بگویم.
امام سجاد علیه السلام در بندبند این دعاها با عنایت و با دقت تمام نکاتی را بیان کردند. یکوقت شاید برایتان عرض کردم عصر امام سجاد را باید بررسی کنیم. کار دشمنان اهلبیت علیهم السلام بهجایی رسید که دیگر امامت را حذف فیزیکی کردند؛ یعنی امام حسین علیهالسلام را حذف کردند. نام پیغمبر صلی الله علیه و آله که بعد از ۵۰ سال از بین رفت. امیرالمؤمنین علیه السلام را نامش را آنطور بیان میکردند و کذا و کذا. رسید به امام حسین علیه السلام، حضرت را هم حذف فیزیکی کردند. گفتند دیگر خاندان عصمت و طهارت و نبوت نبوی همه تمام شد. لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ .
حالا امام سجاد علیه السلام بهعنوان امام مسلمین، جامعه را به عهده گرفته و میخواهد اداره کند. وضعیت جامعه مسلمین در زمان امام سجاد علیه السلام آنقدر تنزل پیدا کرد که مرکز وحی یعنی مکه و مدینه شهر پیغمبر صلی الله علیه و آله، این دو مرکز الهی که مختلف الملائکه است، مرکز تولید و پرورش زنان آوازهخوان و رقاصه شد. بهطوریکه به بلاد و کشورهای دیگر از مکه زن رقاصه صادر میکردند. ابوالفرج اصفهانی در “الاغانی” اش مینویسد; یک زن رقاصهای آنجا از دنیا رفت سه روز عزای عمومی اعلام کردند.
در مکه جایی که قرآن نازل شد چقدر اوضاع خراب شد. حالا امام سجاد علیه السلام در شرایطی که امامت را حذف کردهاند به امامت رسیدند و حضرت میخواهد شروع کند به تبیین. فضا فضای دعا شد. شما هیچ دعایی را غیر از دعاهای امام سجاد علیه السلام و بعضی از دعاهایی که از امامان دیگر نقلشده ندارید، دعای کمیل و دعای ندبه، دعای سمات، مناجات خیلی نادر، ولی صحیفه سجادیه اولش، وسطش، آخرش، در هر دعایی مکرر در مکرر درود و صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر صلی الله علیه و آله در آن تکرار میشود.
دیگر نمیتوانستند با این مبارزه کنند. حضرت، آرامآرام نام پیغمبر صلی الله علیه و آله را دوباره بر سر زبانها انداختند. در قالب دعا دائماً گفتند و گفتند و گفتند. این یک استراتژی بود. علت تکرار زیاد درود بر پیغمبر و آل پیغمبر صلی الله علیه و آله در دعاهای امام سجاد علیه السلام یکی از منشأهایش همین است که حضرت میخواهد نام پیغمبر دوباره زنده شود. همینطور نمانَد. آن چیزی را که از بین بردند زنده شود.
ما خیلی غافل هستیم از صحیفه سجادیه. امام سجاد علیهالسلام بابیان دعا در صحیفه سجادیه، انقلاب درست کرد. دین را حفظ کرد. پایهریزی مکتب اهلبیت علیهم السلام را برای آینده که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بتوانند حوزه علمیه بزرگ خودشان را دایر کنند زمینهسازی کرد، بالطافت و ظرافت تمام که عرض میکنم باید با دقت به آن نگاه کرد.
اگر دید معنوی داشته باشیم و بخواهیم مباحث معرفتی و عرفانی را در کمال لطافت و در کمال رقت با آن انس بگیریم و معاشقه داشته باشیم باخدای تعالی، صحیفه سجادیه راهگشاست. اگر با دید نظامنامه و ساختاری بخواهیم نگاه کنیم که برای تشکیلات حکومتی، برای تشکیلات اجتماعی که محور او توحید باشد نظامنامه بریزیم از صحیفه سجادیه میتوانیم استفاده کنیم. خیلی زیبا مباحثش تنظیم و ترسیمشده است، اهلفن و آنکسانی که دقت دارند این را متوجه میشوند.
مرحوم آیتالله مرعشی نجفی در سال ۱۳۵۳ قمری یک نامه برای طنطاوی مینویسد و صحیفه را هم ضمیمه میکند. صاحب تفسیر الجواهر فی تفسیر القرآن مفتی اسکندریه بود. شخصیت علمی بود. از کسانی بود که دنبال وحدت شیعه و سنی هم بود. آقای مرعشی نجفی میفرماید به اینکه من این کتاب را برای او فرستادم او هم این هدیه را قبول کرد و برای من نامهای فرستاد و از من تشکر کرد.
قسمتی از نامهاش این است: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد] طنطاوی جواب آیتالله مرعشی نجفی را اینطور داده است[ نامه گرامی مدتی پیش بهضمیمه کتاب صحیفه از سخنان امام زاهد اسلام، علی زینالعابدین ابن امام حسین شهید علیهالسلام ریحانه مصطفی رسید] اینها را یک عالم سُنی دارد میگوید [ کتاب را با دست تکریم دریافت داشتم و آن را کتابی یگانه یافتم که شامل و فراگیر دانشها، معارف و حکمتهایی است که در هیچ کتابی جز آن یافت نمیشود. بهراستی این از بدبختی و از بداختری است که ما ]مقصودش جهان اسلام است، اهل سنت است، شیعهها است هر کس، این ما به اهل سنت میخورد، به جهان اسلام میخورد [ از بدبختی و بداختری است که ما تاکنون بر این اثر گرانبها و گرانسنگ و گوهر برجایمانده و جاویدان و پایدار، از بر جامانده نبوت و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله دست نیافتهایم ]یعنی من عمرم گذشته هزار سال گذشته من تا حالا این کتاب را ندیده بودم[ چه قدر جهان اسلام بیچاره است که به این کتاب توجه ندارد. من هرگاه این کتاب را مطالعه کردم و در مفاهیم بلند آن اندیشیدم آن را کتابی یافتم فراتر از کلام مخلوق، از کلمات انسانها بالاتر و فروتر از کلمات خالق ] یعنی از کلام خدا از قرآن پایینتر[ معجزه است و کرامت است. بهراستی چه کتاب نیکویی است. خداوند شمارا در برابر این پیشکش عالی بهترین پاداش بخشد و به نشر دانش و ارشاد توفیق دهد و شمارا از این خدمت میسزد. ]یعنی سزاوار این خدمت هستید[
یک عالم سُنی راجع به این کتاب میگوید که ما بدبخت هستیم که هنوز به آن نپرداختیم. آنوقت این کتاب شیعه است. ما با او انس نداریم. دنبال اینطرف و آنطرف و این کلاس و آن جلسه هم میرویم اما از او کسب معرفت نمیکنیم. مرحوم ابن ادریس رضوانالله تعالی علیه که از فقها و علمای بزرگ جهان اسلام است، نوه مرحوم شیخ طوسی رضوانالله علیه یک حاشیهای مینویسد یک مجموعه را ترتیب میدهد بر صحیفه سجادیه که حالا بگوییم شرح صحیفه باشد، ایشان آنجا میگوید: صحیفه سجادیه بزرگترین شفابخش است که اهل تعبد برای درمان خود از آن کمک میگیرند؛ یعنی نسخه آماده است.
سید علیخان مدنی رضوانالله علیه صاحب ریاضات السالکین، (یکی از کتابهای خیلی خوبی است که شرح بر صحیفه سجادیه است، شش هفت جلد چاپ شده است. نمیدانم که ترجمه شده است یا نه) ایشان میگوید: صحیفه سجادیه نمادی از علم الهی است و بوی معطر کلام نبوی از آن استشمام میشود، باید چنین باشد چرا که پارهای از نور مشکوه رسالت و نفخه ای از شمیم بوستان امامت است.
همین مقدار برای اینکه متوجه شویم که از صحیفه سجادیه چقدر دور هستیم و غافل هستیم و به آن توجه نداریم بس است. اگر بخواهم بگویم حالا حالاها میتوانم برای شما بگویم. کلماتی که بزرگان گفتند. از خودش و از بندهایش استفاده کنم و بگویم چقدر ما عقب هستیم نسبت به صحیفه سجادیه. این شد که من بنا را گذاشتم بر اینکه همین مباحث اخلاقی را که میخواهیم بگوییم از خود امام سجاد یاد بگیریم. ما که گفتن نداریم هر چه بگوییم باید از اهلبیت علیهم السلام بگیریم. هم شما هم خودم. عرض کردم که من درس اخلاق نمیگویم برای خودم بلند میگویم شما هم بشنوید. بیشتر برای خودم میگویم که هر دو باهم استفاده کنیم انشاءالله.
هرکدام از دعاها هم ویژگی خاصی دارد. مثلاً دعای مکارم اخلاق در قله است. مطالب بسیار عمیق و انیق برای تربیت جان ما هست. بعضی دعاها مربوط به تربیت اولاد است. بعضی از دعاها مربوط به تربیت خانواده است. هرکدام ویژگی خودش را دارد. برای اینکه شما آرام آرام انس بگیرید دعای بیست و سوم را انتخاب کردم.
یکوقتی رهبری فرمودند دعای پنجم و بیست و یکم را زیاد بخوانید. دعای بیست و یکم دعای خیلی عالی است. دعای بیست و یکم برای آن موقع هست که آدم را هموغم میگیرد، خطاها و لغزشهایی که کرده به او فشار میآورد و او را اذیت میکند یا بعضی از کارهای بزرگی که میخواهد انجام بدهد ناراحتش میکند یکچیزی میخواهد که او را آرام کند دعای بیست و یکم دعای خوبی است.
حالا من دعای بیست و سوم را میخوانم. انشاءالله اگر توفیقی بود و خواستیم همین صحیفه را ادامه بدهیم دعاهای دیگر را به مناسبتها ادامه میدهیم. این عبارات هرکدام دریایی از نور است. دعای بیست و سوم برای عافیت است. بحث ما عافیتطلبی است. عافیتطلبی مذموم است اما اینجا عافیتطلبی ممدوحش را میگوییم. الآن عافیتطلب هم زیاد داریم. در کشور و جامعه تا دلتان بخواهد عافیتطلب داریم. از مسئولین بگیرید بیایید تا غیر مسئولین. غیرمسئول عافیتطلبیاش زیاد ضربه نمیزند. بعضی کارها را میخواباند؛ اما اگر خداینکرده مسئولی عافیتطلب باشد کار جامعه پیش نمیرود. کار به سامان نمیرسد.
اینها را که آدم میخواند میبیند که چقدر آدمها فاصلهدارند با معارف اهلبیت علیهم السلام، با دستورات دینی. ما در دستورات دینی خیلی با اهلبیت علیهم السلام فاصلهداریم. آنها خیلی خوب ما را تربیت کردند. برای کوچکترین چیز ما هم که نیاز داریم مطلب دارند، ما توجه نداریم.
دو سه شب پیش بود که این مطلب را به دوستان گفتم، حتی حضرات معصومین گفتند که شما از حیوانات یاد بگیرید. با انسانها میخواهید دوست شوید روی دوستیهایتان دقت کنید. مثلاً میگوید که با اهل کوه برای کارهای کلان رفاقت نکنید. کسانی که در کوه ساکن هستند دیدشان کم است. چون دائم جلویشان بسته است و دید ندارند. با اهل دشت اهل مراوده باشید، وسعت دید دارند، افق بین هستند. ولی کارهای محکمتان را بروید با آنها رفیق شوید با اهل کوه.
دعای بیست و سوم دعای عافیت است ” اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصّنّی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدّقْ عَلَیّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدّنْیَا وَ الْآخِرَهِ “این بند اول دعاست ببینید چه قدر عافیت شمرد.
خدایا لباس عافیتت را بر من بپوشان و مرا به عافیت بپوشان، به عافیت محفوظ بدار، به عافیت گرامی دار، به عافیت بینیاز گردان و عافیت را بر من صدقه بده و عافیت را به من ببخش و بستر عافیت را برای من بگستر و عافیتت را برایم سامان بده و در دنیا و آخرت بین من و عافیتت فاصله نینداز. این بخش اول است. خوب دقت کنید. یک مقدار ترجمه را برای شما بگویم.
بحث عافیت بحث دقیقی است. معنای عافیت را باید چند جلسه بگویم که یکی از امور مهم زندگی ماست. مربوط به دنیا و آخرت ما است. در این دعا امام سجاد علیه السلام بهطور گسترده عافیت را طلب میکند و آن راههایی که موانع قرب انسان هستند در سیر الیالله و کمالات معنوی از خدای تعالی درخواست میکند که این موانع برداشته شود.
خدای تعالی بین انسان و جهان یک رابطه برقرار کرده است. این را توجه دارید نظمی که در عالم وجود موجود است و ارتباطی که نظام عالم با انسان دارد یک رابطه دوطرفه است و این نظم کاملاً دقیق و حسابشده در همه اجزای عالم جاری است. انسان موجودی است که بهطور گسترده و متنوع احتیاجاتی دارد که نحوه آفرینش او جوری قراردادهشده و ساختار وجودی او طوری تعبیهشده که نیازهایش را از موجودات دیگر بهره بگیرد و باتدبیر و نظمی که در عالم هست و آنقدرت لایزال الهی که اشراب شده به همه موجودات عالم بشود آن نیازها برطرف شود.
بهطوریکه میتوان اینگونه بیان کرد آن مقدار علم و حکمتی که خدای تعالی برای وجود انسان و خلق انسان بهکاربرده است از تمام علم و حکمتی که نسبت به بقیه موجودات عالم بهکاربرده بیشتر است. یک تعبیر میخواهم بکنم، اراده خدا، کُنِ خدا فیکون است؛ اما فرض کنید مثلاً شما میخواهید یک نقشهای بکشید چیزی را بسازید پیچیده، چقدر از مغزتان استفاده میکنید برای اینکه او را بسازید تا یکچیز سادهای میخواهید بسازید. این تعبیر را میکنم برای اینکه محسوس بشود. خدای تعالی از علم و حکمتی که برای ساختن انسان به کار گرفته بیش از همه موجودات عالم است؛ یعنی همه موجودات عالم اینقدر کار نبرده است که انسان کار برده است.
لذا وقتیکه تمام شد خدای تعالی در خلقت انسان به خودش تبریک گفت. گفت بارکالله به من چه ساختم. جهان هستی با تمام آن عظمت و بزرگی و یکپارچگی و وابستگی اجزائش که به هم دارند همگی برای حیات بشر آمادهشدهاند ” وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ” خدای تعالی همه عالم هستی را برای انسان خلق کرد و همه موجودات عالم را مسخر انسان قراردادند.
البته انسان بیمعرفت است. جماد و نبات و حیوان را که خدا مسخر انسان قرارداد که انسان از آنها بهره بگیرد و به کمالات برسد انسان خودش را مسخر آن اشیا قرارداد. خودش را پایین میآورد. آن اوایل که راجع به دنیا و عالی بودن و استقلالی بودن دنیا سخن گفتیم این را عرض کردم که سنگ، یعنی معدن، طلا و نقره، وسایل مادی که از جماد گرفته میشود این را شما بگیرید ذهب و فضه. آیه قرآن این را میگوید که انسانها که خدای تعالی همه این موجودات را تحت سلطه انسان قرارداد خودش را به سنگ میفروشد. خودش را به حیوان میفروشد. حیوان را مسلط بر خودش میکند. نبات را مسلط بر خودش میکند.
حب النساء ذهب و فضه قناطیر مقنطره. اینها را نگاه کنید همان سه تا است، جماد و نبات و حیوان. اینها را انسان بر خودش مسخر میکند. اولادش، پدر و مادرش، همسرش زندگی او را در دنیا و آخرت خراب میکنند. باغ و خانه و ماشین و طلا و نقره، حب النساء، ذهب و فضه، قناطیر مقنطره. خدای تعالی همه موجودات عالم را مسخر انسان قرارداد. اگر همه اینها برای حیات بشر آمادهشده است، اگر جزئی از عالم خلقت دچار نقص شود دچار اشتباه شود یعنی خللی در آن به وجود بیاید زندگی انسان از بین میرود. همین خورشید کموزیاد شود آن مداری که دارد حرکت میکند یا همهجا سرد میشود یا همهجا ذوب میشود.
فهم عمیق عبارات امام سجاد علیهالسلام در این فراز از دعا احتیاج به یک نگرش عمیق و دقیق فقه اللغه و موشکافانه در لغت دارد تا بفهمیم که امام چرا آنقدر عافیت را تکرار کرد. روشن میشود که هرکدام از تعابیر امام علیهالسلام در این دعا مربوط به یک بُعد از ابعاد بشر است که اگر خللی در آن به وجود بیاید حیات او به هم میخورد “أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ” این أَلْبِسْنِی مرا بپوشان و حَصِّنِّی مرا در پوشش قرار بده اینها چرا باهم آمده است. اینها فرق دارد. أَکْرِمْنِی، أَغْنِنِی، أَفْرِشْنِی همه اینها را در این دعا دارد. بعد هم متعلقش را عافیت قرارداد. اینها باهم چه تمایزی دارند؟ چه فرقی باهم دارند؟
هرکدام از اینها، از روابط اجتماعی، خانوادگی، فردی، روحی، جسمی، عبادی، علمی و دنیایی و آخرتی ما نکتهای را بیان میکند که هرکدام از اینها یک عافیت خاص دارد. اینکه ما طلب عافیت میکنیم این یک مفهوم گستردهای است. با نبود هرکدام از اینها به نظام زندگی ما برای رشد معنوی ما برای رسیدن به کمال ما خللی وارد میشود؛ که اگر آنها نباشند گرفتار خواهیم شد. لذا باید دائم از خدا بخواهیم أَکْرِمْنِی، أَغْنِنِی، أَفْرِشْنِی، حَصِّنِّی، أَلْبِسْنِی هرکدام از اینها عافیتهایش باید برای ما باشد تا بتوانیم بنده باشیم و بندگی کنیم. دنیایمان و آخرتمان را تبیین کنیم ترسیم کنیم و داشته باشیم. اگر نباشد خلل وارد میشود. شرایط لازم برای زیست از بین میرود.
تکرار واژهها قطعاً عنایتی در آن است. هرکدام از اینها نکتهای دارد. امام معصوم با آن حکمت بالغه ای که از خدای تعالی گرفته من لدن حکیم اینها را اخذ کرده. با زیباترین عبارات مطالب عمیق را برای ما بیان کرده است. البته در الحاح و مناجات و دعا تکرار لازم است. بحثش سر جای خودش؛ اما تکرار در اینجا مثل بسماللهالرحمنالرحیم سورههای قرآن است که هرکدام یک محتوایی دارد و یک بیانی را برای ما ثابت میکند. لذا بحث عافیت به آن توجه داشته باشید بحث مهمی است.
امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی میخواهد به امام مجتبی علیهالسلام مطلبی را یاد بدهد به فرزندش اینطور یاد میدهد، میگوید در دعا بگو ” لا تُفَرِّقْ بَینی و بَینَ العافِیَهِ أبَدا ما أبقَیتَنی ” مسئله مهم است. پسرم هر وقت خواستی دعا کنی از خدا بخواه بین تو و عافیت تا وقتیکه زنده هستی فاصله نیندازد. یا امام کاظم علیهالسلام وقتی خدمت خدای تعالی میرسد در مقام دعا میخواهد درخواست کند میگوید ” الَّلهُمَّ إِنِّی أَسْئَلُکَ الْعَافِیَهَ وَ أَسْئَلُکَ جَمِیلَ العَافِیَهِ وَأَسْئَلُکَ شُکْرَ العَافِیَهِ وَ أَسْئَلُکَ شُکْرَ شُکْرِ الْعَافِیَهِ ” اینها مفهوم دارد محتوا دارد.
حدیث بندگی/