- متن کامل خطبه نماز جمعه ۹۵/۱۰/۲۴
- استان البرز، شهرستان کرج
- توسط آیتالله حسینی همدانی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله ربالعالمین والصلاه والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
ایها المومنون و المومنات اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا همینطور که چندین جلسه است بحث میکنیم همه مسجدی و اهل مسجد هستند؛ و در روایت هست از رسول خدا که حضرت فرمودند: مساجد بازاری از بازارهای آخرت هستند، وسیله پذیرایی آنها آمرزش و بخشش است و هدیه آن بهشت است. قبلاً همعرض کردیم تا میتوانید برنامههای قرآنی در مساجد را افزایش بدهید. از امام بزرگوار مسجدتان بخواهید برای شما لااقل هفتهای یک جلسه راجع به قرآن و معانی و تفسیر و تدبر در قرآن برای شما صحبت کنند و سخن بگویند.
رسول خدا فرمودند کُلُّ جُلوسٍ فِی المَسجِدِ لَغوٌ «هر نشستنی در مسجد لغو است بیهوده است» إلاّ ثَلاثَهً «مگر اینکه از هیچیک از این سه حال خارج نباشد. برای یکی از این سه حال باشد» قِراءَهُ مُصَلٍّ أو ذِاکرُ اللّه ِ أو مسائلٌ عَن عِلمٍ در مسجد که مینشینید یکی از این سه تا باشد، یا ذکر خدا بگویید یا پرسش و پاسخ علمی در آن باشد یا مشغول قرآن باشید یکی از این سه حال. در بیشتر مساجد البته تلاوت نور و شبی یک صفحه قرآن برنامهاش هست و برقرار است. حتی بعضی از مساجد هم مطلع هستم که ترجمه و تفسیر قرآن را هم دارند اما هنوز فراگیر نشده است. دنبال معارف قرآن رفتن باید گسترده شود و گسترش پیدا کند عمومیت پیدا کند.
رسول خدا فرمودند: قومی با یکدیگر در مسجدی از مساجد خدای متعال برای تلاوت و آموختن قرآن ننشینند مگر آنکه آرامش بر اینان نازل شود و رحمت الهی شامل حال آنان گردد و خداوند از آنها در میآنکسانی که نزد او هستند یاد میکند؛ یعنی در بین ملائکه خدای تعالی از آنکسانی که در مسجد نشستهاند و از قرآن میگویند مشغول قرآن هستند و بهرهای از قرآن میبرند دائماً خدای تعالی یاد میکند.
یادآوری خدا هم همان رحمت اوست، مغفرت اوست، غفران اوست. لذا در مسجد که وارد میشویم یکی از برنامههای اصلی ما قرآن باشد. هم شما بخواهید هم علمای بزرگوار مساجد زمانی را اختصاص بدهند به بیان آیات نورانی قرآن کریم تا مردم بهره ببرند و نورانی شوند. جامعه ما متأسفانه از این مسائل بااینکه جامعه اسلامی است اما قسمت زیادی دور است و این وظیفه ما را سنگین میکند. خدای تعالی همه ما را از متقین قرار دهد انشاءالله.
در نوبت قبل درباره مواردی که رعایت آنها توسط مردم باعث ماندگاری انقلاب اسلامی میشد به تعدادی از آیات کریمه قرآن اشاره کردیم و معنا کردیم. از این نوبت به تعدادی از آیات که وظیفه نظام برای ماندگاری انقلاب را بیان میکند اشاره میکنم و ترجمه مختصر.
یکی از موارد ماندگاری انقلاب، بسط عدل و عدالت است. بهخصوص بحث عدالت اجتماعی. یکی از آیات نورانی قرآن کریم در آیه ۲۶ سوره مبارکه ص که فرمود «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ» آیهی دقیق و مورد توجهی است. بندهای او را که فقط ترجمه میکنیم فرصت بیان تفصیلی او نیست؛ که ای داوود ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم پس در میان مردم بهحق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از خدا منحرف سازد کسانی که از راه خدا گمراه شوند عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.
کلمه خلیفه و خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ که دارد «إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ» این خلیفه به چه معنا است؟ با یک اشاره اجمالی البته عرض میکنم فرصت تبیین اینها به تمامِ نیست. خلیفه از ماده خلف است، یعنی پشت و عقب هر چیزی. در مقابل و نقطه مقابل او قُدام است و استقبال؛ یعنی روبرو و جلو. اختلاف هم از همین ریشه است که به معنای جابهجا شدن است. جانشین هم شدن است. به معنای رفتوآمد است. به این معانی میآید. کسی که میرود و دیگری میآید جایش را میگیرد اصطلاحاً به این میگویند اختلاف.
اختلاف بین علما هم که هست همین است. او یک رأی میدهد او رأی دیگر میدهد. رأی و نظر جدید میآید رأی قبلی از بین میرود. به این میگویند اختلاف. مختلف الملائکه یعنی ملائکه میروند یک عده ملائکه دیگر میآید جایگزین میشوند. این مقام خلیفهاللهی از عالیترین مقامات انسانی است که شخص خلیفهالله باید مظهر صفات و تجلی اسماء الهی باشد. قبلاً به مناسبتی راجع به عدالت اجتماعی مطالبی به عرض رسید. عمل به قسط و تبعیض نگذاشتن بین افراد به خاطر اعتباریات دنیایی، ما ل و پست و ثروت و نسب و اینها گذشته از اینکه مورد تأکید قرآن کریم است از ارکان اسلام و در رفتار و سیره اولیای دین مشهود است و روی او تأکید شده است.
در آیه ۲۵ سوره مبارکه حدید اشاره میکند که ما رسولان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم، با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. آنقدر مسئله عدالت در اسلام مهم است در شقوق مختلفش حتی اگر کسی بنا شد مدتی امامت مردم را به عهده بگیرد در مسجد یا در جمعه حتماً باید عادل باشد؛ یعنی گناه کبیره نکرده باشد اصرار بر صغیره هم نداشته باشد. عمداً و متعمداً از او گناه سر نزند. صغائر، کبائر که در فقه به این پرداخته شده است و آنجا بیان میکنند.
حالا چه برسد به امام جامعه. کسی که اداره حکومت جامعه به دست اوست که در آنجا عدالت نقش حیاتی دارد. هم خودش عادل باشد و هم بسط عدالت و گسترده کردن عدالت در جامعه. آن چیزی که افراد را از مسیر عدالت خارج میکند به تعبیر قرآن کریم هوای نفس است. «وَ لَا تَتَبِّعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» گرفتاری همه در این هوای نفس است. هوای نفس است که باعث میشود انسان عدالت را کنار بگذارد. حق را کنار بگذارد. خودش را مقدم بر دیگران بداند. یک مسیر درست و صحیحی که پیموده شده است را آن مسیر را باطل بداند.
شما در فتنه ۸۸ به صراحت و به کمال، پیروی از هوای نفس را دیدید؛ که افراد را از سبیل خدا و سبیلالله منحرفشان کرد؛ و چه مصیبتی برای جامعه درست کردند. البته این گرفتاری برای انسآنوقتی حاصل میشود که قیامت را فراموش کرده باشد. انسانی که معاد شناس نباشد و معاد باور نباشد مبتلا به این امور خواهد شد «لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُواْ یَوْمَ الْحِسَابِ» اینها یادشان رفت که روز قیامتی هم هست. لذا یکی از آن عللی که عدالت اجتماعی و عدالت از جامعه گرفته میشود این است که آنکسی که کار دستش است پیروی از هوای نفس و خواستههای نفسانی خودش را مقدم میکند و جلو میاندازد و از او دنبالهروی میکند؛ و ریشه این پیروی از هوای نفس فراموشی قیامت و معاد است.
امیرالمؤمنین علیه افضل صلوات المصلین خطبهای را در دوران حکومتشآنکه در کوفه بودند بیان کردند. خطبه ۲۲۴ از خطب نهجالبلاغه است. فرمود والله اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، یک خارهای سه شعبه گزندهای است که خوراک شتر است که نمیشود رویش دست گذاشت و پا گذاشت، حضرت میگوید اگر تمام شب را روی این خارها بخوابم و یا با غل و زنجیر به اینسو و آنسو کشیده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم.
حالا هرکسی در هر محدوده مدیریتی که هست ببیند که وضعیتش چگونه است. این کلمات قرآن و این هم کلمات اولیای دین و اهلبیت عصمت و طهارت. همه کارگزاران باید هم عدالتپیشه باشند هم عدالتگستر. هم عادل باشند هم عادلانه رفتار کنند و هم عدالت را توسعه دهند. بعضیها با خودشان هم عادلانه رفتار نمیکنند. رعایت و برقراری عدالت از عناصر اصلی ماندگاری انقلاب اسلامی است. اگر این رکن کمرنگ شده یا از بین برود انقلاب از مسیر اصلی خودش منحرفشده و در حال تغییر ماهیت است.
اینکه میبینیم امام رضوانالله علیه و رهبر معظم انقلاب حفظهالله دائماً خطر اشرافیگری و تجملپرستی و افراط در مصرف را برای همه و بخصوص به مسئولین تذکر میدهند برای همین نکته است؛ که اگر مسئولی در نظام اسلامی که مردم در او قیام کردند که این امور را از بین ببرند، طاغوت را از بین ببرند، بیعدالتی را از بین ببرند، دچار اشرافیگری شود این خودش انحراف بیّن است. ایشان میگوید حتی اگر کسی اموالی دارد که میتواند از آن اموال استفاده کند سعی کند که از بیتالمال استفاده نکند. اشاره هم میکند که اگر خودش وسیله نقلیه دارد و میتواند از او استفاده کند سعی کند از وسایل بیتالمال بهره نبرد. اگر ندارد خب بالاخره باید کارش را انجام دهد. تا این مقدار میگوید که باید کارگزار نظام اسلامی مواظب باشد.
حالا بیایید ببینید در جامعه متأسفانه مثلاً یک قشر زحمتکشی در جامعه داریم معلمان. آموزگارآنکه قشر وسیعی هستند خدماتی را به جامعه دارند اشراب میکنند و فرزندان ما از آنها بهره میبرند، به نظر شما این انحراف نیست که این معلمان زحمتکش در آموزشوپرورش دچار ناملایماتی باشند؟ دچار کمبودهایی باشند و گاهی به خاطر یک مبلغ اندکی لنگ باشند؟ آنوقت تعدادی محدود اموال اینها را غارت کنند. صندوقی که مخصوص آنهاست و برای رسیدگی به حال آنها است اینطور چپاول شود و هرچه هم که فریاد زده شود بهجایی نرسد. بعد اسم خودمان را هم بگذاریم راستگویان، پاکان، نمیدانم امثالذلک، صد تا اسم دیگر هم بیاوریم. اینها خطرناک است. اینها باعث انحراف انقلاب است.
اینها همان نفوذ و همان مسیری است که آرامآرام موریانه صفت انقلاب را از درون خراب میکند. منحرف میکند. باید به او توجه داشت. مرحوم شهید مطهری رضوانالله علیه در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی یک نکتهای دارند. من عین عبارت را برایتان بخوانم. فرموده: این انقلاب در صورتی امکان تداوم برایش خواهد بود که واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اجتماعی گام بردارد و برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کند و تبعیضها را واقعاً از میان بردارد. این مسیرش است. حالا اگر آمدیم دیدیم یک عدهای مسئول و کارگزار هستند اما تلاش میکنند که اختلاف طبقاتی به وجود بیاید این انحراف است. باید جلویش گرفته شود. باید دستگاههایی که مسئولیت دارند کار خودشان را بهخوبی انجام دهند. این یکی از عوامل ماندگاری انقلاب است. بسط و توسعه عدالت که توسط نظام باید انجام بگیرد.
بسمالله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِإِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله ربالعالمین الصلاه والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد و صل علی امیرالمومنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک
خودم و همه شما اعزه و بزرگواران، نمازگزاران محترم و محترمه را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. خدای متعال در قرآن کریم فرمود، من متقین را دوست دارم. اهل تقوا را دوست دارم «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» خدا اهل تقوا را دوست دارد. رسول خدا هم فرمودند «من احب الله فلیحبنی و من احبنی فلیحب عترتی. انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی» کسی که خدا را دوست دارد پس من را دوست داشته باشد و کسی که من را دوست دارد باید اهلبیت من و عترت من را دوست داشته باشد که من بین شما قرآن و عترتم را قرار دادم و گرو میگذارم.
بعد فرمودند «و من احب عترتی فلیحب القران» کسی که عترت من را دوست دارد قرآن را دوست دارد «و من احب القران فلیحب المساجد» کسی که قرآن را دوست دارد مساجد را هم دوست دارد؛ یعنی مؤمن متقی خداجو و اهل معرفت اهلبیت رسول خدا را بعدازاینکه خدا را دوست دارد، اهلبیت رسول خدا را هم دوست دارد و قرآن و مساجد را هم دوست دارد. البته ادب قرآن، آداب تلاوت قرآن، تدبر قرآن، تفسیر قرآن، اینها را رعایت میکند. همچنین ادب مسجد و آدابی که باید رعایت کند آنها را هم یاد میگیرد و عمل میکند.
مسائل مربوط به مسجد را باید به آن توجه داشت. مثلاً مستحب است که انسان با ذکر صلوات و درود بر خدای تعالی و پیغمبر خدا همیشه وارد مسجد شود و خارج شود؛ یعنی اولین قدمتان را که وارد مسجد میشوید با این ذکر و وقتی هم خارج میشوید با این ذکر خارج شوید. البته اذکار مشخصی برای ورود و خروج به مسجد هست که خوب است اولیای مساجد و کسانی که توجه دارند این ذکر را که چند کلمه هم بیشتر نیست بهصورت یک پایه جلوی مسجد بگذارند. وقتی وارد میشوند آن را بگویند و وقتی خارج میشوند دعای خروج را بگویند. خیلی راحت در چند کلمه، میشود نوشت و جلوی چشم افراد گذاشت که هر دو طرف را شامل میشود.
یا خود نشستن در مسجد. سعی کنید وارد مسجد که میشوید مینشینید حتماً رو به قبله بنشینید. رو به قبله نشستن جزو آداب است. هرجایی که مینشینید رو به قبله بنشینید؛ اما در مسجد قطعاً رو به قبله بنشینید. آثاری بر جلوس در مسجد اصلاً وارد شده است. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه در یک بیان فرمودند «الجلوس فی المسجد بعد طلوع الفجر الی طلوع الشمس اسرع فی طلب الرزق من الضرب فی الارض» اینکه شما در مسجد، اذان صبح بروید و تا طلوع آفتاب آنجا بنشینید که گفتیم یکی از نشستنهایی که در مسجد هست قرآن خواندن است، ذکر خدا گفتن است، در آنجا مشغول ذکر و دعا و قرآن باشید برای کسانی که فرصت دارند و اهلش هستند و لو به مقداری که میتوانند اما کل مدت را ایشان اینطور میگوید. این «اسرع فی طلب الرزق من الضرب فی الارض» از اینکه کارکنید و تلاش زیادی کنید برای اینکه رزقتان توسعه پیدا کند این در توسعه رزق اثرش بیشتر است.
و هنگامیکه در مسجد حاضر میشوید با کسی صحبت نکنید. ما معمولاً وارد که میشویم شروع میکنیم از همه طرف گفتن. بله راجع به همان مذاکراتی که سؤال و جواب علمی باشد و امثالذلک عیب ندارد. ولی غیر از او انسان مبتلا به غیبت میشود. مبتلا به تهمت میشود. بعضی حرفها را میزند. این کار را نکنید. سکوت کنید که لااقل یک نیم ساعت سهربعی که در مسجد هستید ساکت باشید. رسول خدا فرمودند «الجلوس فی المسجد انتظار الصلاه عباده» همینکه وارد مسجد شدید منتظر هستید که نماز برقرار بشود این عبادت است. البته «ما لم یحدث» بهشرط اینکه بر شما حدثی حاصل نشود. مبتلا به حدث نشوید «فقیل یا رسول الله و ما یحدث» این حدثی که میگویید چیست؟ اینکه وضو را باطل میکند اینهاست؟ حضرت فرمودند «الاغتیاب» غیبت کردن. بهشرطی برای شما دعا مینویسند که اهل غیبت و تهمت و دروغ و اینجور چیزها نباشید. خدای تعالی تقوا را در ما زیاد بگرداند.
مناسبتهای هفته مواردی است که برسم به آنها اشاره میکنم اما قبل از او جا دارد که از وفات شخصیت مبارز و انقلابی دوران ستمشاهی و مرد حاضر در عرصههای مختلف پرفرازونشیب انقلاب اسلامی مرحوم آیتالله هاشمی یاد کنم و تسلیت عرض کنم به همه شما. پرداختن به زوایای فکری و زندگی ایشان و نقشی که قبل و بعد از پیروزی انقلاب داشتند بحث مفصلی است که فرصت خطبه نیست. باید جلساتی اگر لازم باشد صحبت شود.
اما تذکر این نکته را لازم میدانم، همانطور که قبلاً هم اشارهکرده بودم عزیزان توجه دارید که گاهی برای معرفی شخصیتی به خطوط فکری، اعتقادات، موضعگیریها، برخوردهای سیاسی و برخوردهای اجتماعی و امثالذلک توجه میشود. گاهی هم از شخصیت فردیِ او، صفات انسانی او، خصلتهایی که داشته، ویژگیهای رفتاری او با خانواده با اطرافیان با مسائلی که با آنها مواجه میشده از این جهات سخن گفته میشود. بین این دو را باید تفکیک قائل شد. موضوع را باید خوب فهمید و به قضاوت زودهنگام هم نپرداخت.
قبلاً بنده از او تعبیر به تقابل کردم. تقابل گفتمانی و تقابل شخصیتی. لذا بعضی وقتها میبینیم بعضی از بزرگان راجع به بعضی از افراد صحبتهایی میکنند، تعریفهایی میکنند، بعد ما نمیفهمیم بالاخره چگونه شد! باید تعریف کنیم یا باید تکذیب کنیم؟ مثلاً در جریانات برجام، آقا راجع به وزیر خارجه میفرمایند به اینکه، ایشان شخصیت متدین از فرزندان انقلاب، اهل دعا و نماز، تعریفاتی میکنند. بعد جلسه بعد در سخنرانیشان میگویند، آنکسانی که در حال مذاکره با مذاکرهکنندگان دست میدهند و میخندند موردقبول ما نیست. بالاخره ما باید تعریف کنیم یا تکذیب کنیم؟
اینجا را دارم عرض میکنم که تقابل گفتمانی با تقابل شخصیتی را خوب تشخیص بدهیم و الا دچار مشکل خواهیم شد. اگر دقت کرده باشید، پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب کاملاً این دو را از هم تفکیک کرده است و مسیر درست را به ما راجع به شخصیت آیتالله هاشمی کاملاً ترسیم میکند. لذا در این روزها سخنانی راجع به ایشان گفته میشود که اینها را باید با این زاویهی دید و این دو دیدگاه بررسی کرد. یکوقت راجع به شخصیت ایشان و نقش ایشان درباره مسائل مربوط به انقلاب و مبارزه و ادامه انقلاب صحبت میشود. یکوقت مربوط به دیدگاهها و نظرات ایشان است. این دو را باهم تفکیک کنید والا دچار مشکل میشوید. نه راجع به ایشان، راجع به هر شخصیت دیگری که باید فکر کنید و حرف بزنید.
وقتی راجع به مبارز و انقلابی بودن و یاوری رهبری در برهههای مختلف، مسئولیتهای گوناگونی که به عهده داشتند سخن گفته میشود، خب باید تقدیر کرد. باید تشکر کرد. باید احترام کرد. شخصیت قابلتقدیر و احترامی است. مردم قدرشناس هم بهپاس همه مجاهدتهای ایشان تجلیل شایسته کردند. باعظمت یادکردند. باعظمت یاد میکنند و حتی اجازه ندادند عدهای که مثل همیشه منتظرند تا یک فرصت پیدا کنند یک ضربهای بزنند، یک انتقام بگیرند، فرصت جولان پیدا کنند، هرگز این اجازه را هم ندادند و خیلی محکم عمل کردند و فرصت جولان به ضرب زنندگان ندادند.
اگرچه خودشان را آنها آماده کرده بودند. شایعاتی را درست کرده بودند، فضاسازیهایی کرده بودند که حرکاتی کنند. جستهوگریخته حرکاتی را هم انجام دادند؛ اما موفق نبودند. کتاب سرگذشت فلسطین ایشان در آن زمآنکه نوشت یکی از آن کتابهای صهیونیست شناسی و ضد صهیونیستی است و امثالذلک. ایشان خدماتی را به اسلام و قرآن و نظام اسلامی داشته که ما هم در پیام تسلیتمان حتی به حضرت حجت سلاماللهعلیه عرض تسلیت کردیم به خاطر اینکه روحانی است خدوم که خدماتی را به اسلام و قرآن و اهلبیت داشته. کسی اینها را نادیده بگیرد بیانصافی کرده و موردقبول نیست. این ازنظر شخصیتی.
اما ازنظر گفتمانی، خب ایشان مراحل مختلفی را در دوران زندگیشان سپری کردند. بعضی از دورهها مربوط به قبل از انقلاب بود. بعضی از دورهها مربوط به بعد از انقلاب و تا زمان حضرت امام مثلاً بود. قسمتیاش این اواخر بوده. اینها هرکدام در یک موضعی از مواضع گفتمانی ایشان قرار داشته است. اینها محل بحث است. محل نقد است. برای هر کس دیگر هم همینطور است. فقط مربوط به ایشان نیست. بخصوص مواضعی که اخیراً داشتند جای انتقاد داشت و انتقاداتی هم توسط منتقدین صورت گرفت؛ و آن ایراداتی که در بیان داشته، باید گرفته شود.
بعضی مواقع خب انحرافاتی پیش میآید. بعضی وقتها از آن مسیر اصلی، ازنظر عقیده و ازنظر تفکر، مسیر منحرف میشود. او را باید آنکسانی که چشم بینا هستند و میبینند بیان کنند. بزرگیِ بزرگان هرگز نباید مانع این شود که اگر مسیری به انحراف میرود جلوی او گرفته نشود. باید کاملاً تبیین شود. باید ترسیم شود و اینها گفته شود. عرضم این است که با از دنیا رفتن این بزرگوار آن انتقاداتی که به گفتمان ایشان بود، آنکه از بین نمیرود. آن انتقادات سر جای خودش هست و کسی هم که از آن مطالب پیروی کند باز بیان و کلامی که باید به آنها گفته شود سر جایش هست.
البته این نکته را باید عرض کنم، همانطور که خود ایشان هم اذعان داشتند، در پیام رهبری هم بود، اینها به اجتهادات و اختلافنظرها برمیگردد که یک امر طبیعی است. دو نفر مجتهد باهم دیگر در امور فراوانی روی مبانی اختلاف دارند. درنتیجه در مقام بیان هم آن را بیان میکنند. مجتهد ولو در امور سیاسی بالاخره پیش میآید که اختلاف باشد؛ اما آن چیزی که مهم است که در مقام عمل آیا این اختلافات عملیاتی میشود یا نه؟ یک مجتهدی نظراتی دارد بیان میکند. دیگری نظراتی دارد بیان میکند. رهبری هم یک نظراتی دارد. در مقام عمل کدام باید عملیاتی باشد؟ در مقام عمل باید نظر ولیفقیه عمل شود.
که هم خود ایشان در بیانشان، من خودم شنیدم که اعلام کردند: من نظراتم را میگویم اما در مقام عمل از رهبری پیروی میکنم؛ و این نکته قابلتقدیری بود؛ و منتقدان هم اگر انتقادی دارند به همان نظرات است که این نظر، نظر درستی نیست باید برگردد. ولی در مقام عمل که اگر بخواهد عمل شود هرگز اجازه عمل داده نمیشد و داده هم نشد؛ و این از محسنات نظام است که افراد بتوانند نظر اجتهادی خودشان را بیان کنند؛ اما در مقام عمل پیرو رهبری باشند.
بههرتقدیر دوران عمل ایشان به سررسید و مرگ فجئه و ناگهانی ایشان هم خودش یک عبرتی است و یک درس است برای همه ما، بخصوص سیاسیون. بخصوص آنکسانی که مسئولیتی در دست دارند و کارهایی را باید انجام دهند که دقیق باشند. از اصول فاصله نگیرند. خدای نکرده در زمین دشمن بازی نکنند که فرصت جبران شاید هرگز پیدا نکنند. مرگ آنقدر سریع میآید که بعضی وقتها یا بیشتر اوقات انسان فرصت بستن چشم خودش را هم ندارد. باید بیایند چشمش را ببندد. ولو اینکه هرچه انسان مقتدر باشد. هرچه انسان توانمند باشد. تیم پزشکی داشته باشد و اطراف او را بگیرند. اراده خدا وقتی واقع شد «لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ» به اندازه سرسوزنی تأخیر در او صورت نخواهد گرفت.
لذا بصیر باشیم. اطراف خودمان را خوب دقت کنیم. رابطهمان را با خدای تعالی با اهلبیت عصمت و طهارت محکم کنیم. پیمانمان را با شهدا و آرمانها و ارزشهای شهدا محکم کنیم؛ و از این مرحله با سلامت عبور کنیم. خدای تعالی همه ما و ایشان را مورد رحمت و مغفرت خودش قرار بدهد. جا دارد من از خانواده محترم و بزرگوار ایشان، فرزندانشان، برادرانشان تشکر کنم که همکاری لازم را در مراحل مختلف این مراسم تشییع و تدفین، بزرگداشتها، انجام دادند و اجازه ندادند که فتنهگران مرگ ایشان را وسیله فتنه دیگری قرار بدهند که با مدیریت خانواده این بزرگوار هم این کار اجازه داده نشد که آنها سوءاستفاده کنند که جا دارد از آنها هم تشکر لازم به عمل بیاید.
بیانات رهبری با مردم شریف قم دارای نکات مهمی بود. حالا چون در خلال ارتحال مرحوم آقای هاشمی شد یک مقداری به سایه رفت و مغفول واقع شد؛ اما باید حتماً به او پرداخته شود و دقت هم شود. مواردی را گفتند یکی از آن مطالب مهمشان عناصر چهارگانه اقتدار نظام اسلامی بود: ایمان و معرفت دینی، قدرت علمی، اقتصاد مقاوم و حفظ عزت ملی. این چهارتا اینها مواردی است که باید به آنها توجه داده شود. باید به آن اهمیت داد. برای همه دستگاهها و کسانی که نقش دارند اینها وظیفه ساز و مسئولیت آفرین است. همه باید در تقویت این چهارعنصر اقدام کنند. هر کس بهاندازه ظرف وجودی خودش و مسئولیتی که دارد که نتیجه رعایت این چهارتا اقتدار کشور است.
حالا مثلاً اگر مسئول فرهنگی کشور، مسئولین فرهنگی کشور در برنامهریزی و اجرای امور فرهنگی طوری عمل کنند که ایمان و معرفت دینی جوانان ما نهتنها تقویت نشود بلکه مورد تزلزل قرار بگیرد، در فیلم ساختن و سینما و تلویزیون و امثالذلک در مجله و کتاب در فضای مجازی که امروز قتلگاه فرهنگی و فکر و اعتقاد جوانان و غیر جوانان ماست، برنامهای نداشته باشند، اگر چنین کاری انجام بگیرد و بیتوجهی شود این به اقتدار کشور ضربه میزند.
موارد دیگر هم همینطور است. تأکید کردند که از اهداف انقلاب اسلامی رهایی از وابستگی و عقبماندگی بود. اینها همه وظیفه ساز است. راجع به دشمن درونی که مانع پیشرفت کشور است. بیانگیزگی، ناامیدی، بیحالی، بینشاطی، تنبلی، سیاستهای غلط، رفتارهای بد، اختلافات گوناگون و تنگنظری، اینها را هم جزء موارد معنوی دانستند و دشمنان درونی که اگر هرکدام از اینها که باشد به اقتدار کشور، به توسعه کشور، بهسلامت کشور ضرر میزند؛ که اینها همه جای کار و کار و کار فراوان دارد.
بیست و هفتم دیماه با فشار مردم و مقاومت در مقابل رژیم منحوس پهلوی شاه مجبور به فرار شد و زمینه پیروزی بیست و دوم بهمن فراهم شد. هیجان و وجد و شادی که مردم در آن روز داشتند خصوصاً دوستان قدیمیتر ما کاملاً یادشان هست فراموششدنی نیست که از فروریختن طاغوت چه شعف و خوشحالی برای مردم حاصل شد؛ که البته همه موفقیتها در آن مقطع تاریخی با وحدت کلمه و گوشبهفرمان ولی بودن حاصل شد. امروز هم هر جا تبعیت کردیم هر جا پیروی کردیم، وحدت داشتیم، قطعاً پیروز هستیم. البته برای پیروزی همیشه هزینه دادیم.
در همین ۲۷ دی سالروز شهادت مرحوم نواب صفوی و همراهانشان هست که در سال ۱۳۳۴ شمسی واقع شد. نواب و همفکرانش که تعداد زیادی از آنها در مقاطع مختلف به شهادت رسیدند. درزمانی که هنوز حرفی از حکومت اسلامی نبود تنها راه نجات کشور را برقراری نظام اسلامی میدانستند. ایران اسلامی فرزندان زیادی را برای به دست آوردن استقلال، آزادی و برقراری نظام اسلامی تقدیم کرده. این عزت و آبرو ارزان به دست نیامده. هنوز پدران و مادران شهدای انقلاب و جنگ در بین ما هستند. هنوز جانبازان دوران خون و حماسه در بین ما زندگی میکنند. این سربلندی را حراج نکنیم.
به آمریکای بدعهد دل نبندید. خیانتهای آمریکا به ملت ایران قابل انکار نیست؛ که ما میبینیم همینالان هم ادامه دارد. برجام نمونه آشکار و روشن اوست. بعضیها این دشمنیها را توجیه نکنند که اول بدبختی ملت است. تعلل و کمکاری که مشاهده میشود در تصویب جریان برجام، الآن به شما این نکته را که عرض میکنم توجه داشته باشید. کسی که مسئولیت رسمی کمیته پیگیری را دارد در رابطه با تصویب تحریمهای جدید علیه ایران نزدیک به ۴۰ روز موضعگیری نکرد. در اینجور موارد تا دشمن شیطنت میکند باید بلافاصله جوابش را داد. تعلل و کمکاری در ماجرای تصویب تحریمهای جدید علیه ما کاملاً مشهود است و اینگونه رفتارها موردقبول نیست و اقتدار شکن است.
از دست دادن یکی از شاخصهای چهارگانه اقتدار است که حضرت آقا به این اشاره کردند. مردم ما به خاطر دشمنیهای آشکار و پنهانی که از آمریکا و اسرائیل و اذنابش دیدند هرگز نفرتشان به آنها کم نشده و نخواهد شد. به عزیزان عرض میکنیم شما که از پشتیبانی مردم بهرهمند هستید محکم وسط میدان باشید. چه در مسئله برجام چه در مسائل دیگر بر اساس عزت و حکمت شجاعانه عمل کنید. نتیجه کار قطعی است. اقدام عملی که اخیراً انجام شد یعنی راهاندازی موتور هستهای برای کشتیها و زیردریاییها، زیردریاییهای بزرگی که ماهها بدون سوخت در زیر دریاها یا کشتیها بدون نیاز به سوختگیری در مأموریتهای دریایی حرکت میکنند اینها جدیداً اقدام کردند و سوختگیری کردند و کار را شروع کردند. این کار، کار شایستهای بود. باید تداوم داشته باشد که اینها خودش از همان امور چهارگانه اقتدار است که حضرت آقا فرمودند.
نکته بعدی که عرض میکنم بیست و نهم دیماه است که روز هوای پاک است که باید مفصل به او بپردازم. خصوصاً در استان خود ما که هفته گذشته به مرز اخطار شدید یعنی از مرز هم گذشت که در کشور، ما اول بودیم و این خودش یک نکته است که باید به او توجه شود. این طرح زوج و فرد و امثالذلک را باید توسعه بدهند. بعضی وقتها طرح زوج و فرد را باید از درب منزل شروعکنند. در بعضی از روزهای خاص فقط در مرکز شهر نباشد. از درب منزل هیچ ماشین زوج یا هیچ ماشین فردی بیرون نیاید؛ و کارهای توسعهای که باید انجام شود، فضای سبز را از بین نبریم آلودگیها کمتر شود.
و همچنین بیست و نهم دیماه روز غزه نامیده شده است. این هم یک نکتهای است که عرض میکنم. آزادسازی حلب از دست تروریستهای جلاد خونخوار حرامی که تمام دنیای استکبار از آنها حمایتهای مادی و معنوی میکرد نشان داد که جوامع تحت سلطه میتوانند با اتحاد و اراده خودشان را از زیر ستم خارج کنند اما وقتی سران منطقه اهل سازش بودند نسبت به جنایاتی که میشود بیتفاوت باشند، بعضاً نسبت به مناطق دیگر کمک به جلاد هم بکنند، باید همهروزه شاهد جنایتی تازه در غزه فلسطین و لبنان، یمن، بحرین و امثالذلک باشیم.
این گرگ خونآشام، اسرائیل پلید که از حمایت آمریکا برخوردار است به فکر نابودی کامل اسلام و ارزشهای الهی است. تلاش میکند به خواستهاش که به تصرف درآوردن سرزمینهای بین نیل تا فرات است برسد. لحظهای هم ساکت نمینشیند. این کشورهای اسلامی هستند که باید با تمام قوا در مقابل او بایستند و غفلت نداشته باشند. رهبری در یک بیانی فرمودند: چاره کار این است که نوار غزه و کرانه باختری مسلح شوند و تا مسلح نشوند کار تمام نخواهد شد و مبارزه باید همهگیر شود. البته عملیات استشهادی که هفته گذشته در سرزمینهای اشغالی صورت گرفت یک موج جدیدی از انتفاضه را در پی داشت و یک خوشحالی فراوانی را در آن منطقه فراهم کرد که سران مقاومت هم وعده دادند که موج جدید ضربات به اسرائیل و پیکر صهیونیسم در سال جاری میلادی ادامه پیدا کند؛ که انشاءالله بهزودی که کمتر از ۲۵ سال باشد شاهد نابودی کامل صهیونیسم، یهود سیاسی و صهیونیسم بینالملل باشیم انشاءالله.
آخرین نکته راجع به داخل استان، عمل به قانون را همه نصب العین خودشان قرار بدهند. برهم زدن او و وسیلهی عمل کردن و بدون برنامه عمل کردن باعث هرجومرج میشود. آثار شوم اجتماعی دارد. قسمتی از ریشه فتنه ۸۸ تن ندادن به قانون بود. شنیدم که قصد دارند نام معبری را بدون مصوبه شورا فرمایشی عوض کنند. این کار خلاف است. حتی اگر باهمه اعضای شورا هم هماهنگی خارج از برنامه شده باشد که بعداً مصوبه بگیرند این هم خلاف است. حتماً قانون رعایت شود. در این امور احساسی عمل کردن تصمیمات آنی و بدون فکر گرفتن ضرر به شهر میزند. شما الآن یکدفعه میبینید که یک دوربرگردان پل است. هیچ جای دنیا دوربرگردان را پل درست نمیکنند. این معلوم میشود که یک تصمیمی را گرفتند بعد در مقام عمل نشده عمل کنند گِردَش کردند.
بعضی جاها نمیشود گردش هم کرد. گرفتاری درست میشود. این است که بافکر باشد. این اولاً. ثانیاً در نامگذاریها دقت شود همه دوستان اینگونه باشند که اولویت اولشان هویت البرز باشد. هویت البرز حفظ شود و معرفی شود در نامگذاریها. از بزرگان و شهدا، از علمای منطقه اینها نامگذاری شود. بعد البته به مواردی دیگر هم پرداخته شود. چون ایران کوچک است میشود از جاهای دیگر هم استفاده کرد؛ اما اولویت با فرهیختگان و اسامی باشد که مربوط به خود استان است. اینجا برغان داریم، نجمآباد داریم، اشتهارد داریم، طالقان داریم، پر است از شخصیتهای علمی فرهنگی هنری که میتوانیم آنها را برای اماکن و معابر از اسمهایشان استفاده کنیم. این را هم دوستان لحاظ کنند.