- درس اخلاق
- ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
- کرج – مصلای امام خمینی (ره)
بسمالله الرحمن الرحیم
مروری بر آثار رضای الهی
قسمتی از این فراز را که فراز طولانی از حدیث معراج است برای شما خواندیم که درباره رضای الهی بود که فرمود ” فمن عمل برضای الزمه ثلاث خصال ” کسی که به رضای من عمل کند سه خصلت را با او همراه میکنم، شکری که جهل با آن مخلوط نیست، ذکری که با آن نسیان مخلوط نیست و محبتی که محبت مخلوقین بر آن اثری ندارد. محبتی را به او میچشانم که محبت مخلوق را بر محبت من ترجیح ندهد.
در همین فضا فرمود ” فذا احبنی احببته و حببته الی خلقی ” هم خودم او را دوست میدارم و هم مردم او را دوست دارند ” و افتح عین قلبه الی جلالی و عظمتی ” چشم دلش را به روی جلال و عظمت خودم باز میکنم. علم بندگان خاصم را به او میچشانم و از او پنهان نمیکنم. “فاناجیه فی ظلم اللیل و نور النهار ” در تاریکی شب و روشنایی روز با او نجوا میکنم ” حتی ینقطع حدیثه مع المخلوقین ” تا اینکه از سخن گفتن با مردم فاصله میگیرد ” و مجالسته معهم ” اهل نشست و برخاست در جلساتی بیهوده که در آن چیزی عایدش نمیشود نیست و سعی میکند در جلسهای بنشیند که برای او کسب علم و معرفت یا بندگی خدا در آن باشد.
” و اسمعه کلامی و کلام ملائکتی ” به گوش او میشنوانم کلام خودم و کلام ملائکه ام را ” و اعرفه سری الذی سترته عن خلقی” و آن سری که از مخلوقاتم پنهان کردم بر او آشکار میکنم ” و البسه الحیاء حتی یستحیه الخلق کلهم” و بر او جامه حیا میپوشانم تا تمام خلق از او حیا کنند. ” و یمشی علی الارض مغفورا له ” در حالی که مورد مغفرت خدای تعالی قرار گرفته در بین مردم قدم بر میدارد، مغفرت خودم را به او میچشانم.
” و اجعل قلبه واعیا و بصیرا ” و قلب او را این گونه قرار میدهم که ظرف اسرار خودم قرار میدهم و او را بصیر و بینا و آگاهش میکنم. تا اینجا را جلسه قبل برای شما خواندیم. اینها خواصی است که برای محبت و دوست داری خدای تعالی است که اگر انسان عمل به رضای خدا بکند یکی از آن سه آثارش، محبت بود که در او بوجود میآید. این محبت آثاری دارد از آثار او اینها بود که عرض کردیم.
آشکار شدن بهشت و جهنم
” و لا اخفی علیه شیئا من جنه و لا نار ” چیزی از بهشت و جهنم را از این شخص پنهان نمیکنم. این خاصیت محبت الهی است اگر انسان در این دایره قرار گرفت به طوری که خدای تعالی او را دوست داشت این آثار و برکات را دارد. یکی از آنها این است که چیزی از بهشت و جهنم را از او پنهان نمیکنم. این ویژگی متقین است.
در سوره حجر آیه ۴۵ و ۴۶ اینطور میخوانید ” ان المتقین فی جنات و عیون ” متقین اینگونه هستند که اینها در بهشت و در کنار چشمهها زندگی میکنند. خدای تعالی به آنها میگوید یا به آنها گفته میشود ” ادخلوها بسلام ” با سلامت داخل بشوید ” آمنین ” درحالیکه در امان هستید.
اما از آن طرف آن کسانی که مجرم هستند ” ان المجرمین فی ضلال و سعر ” ۴۷ قمر. چه آیاتی که مربوط به بهشت است و چه آیاتی که مربوط به جهنم است به این آیات خوب دقت داشته باشید ” ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر” ۵۴ و ۵۵ قمر. اینها ویژگیهای اهل بهشت است. خدای تعالی برای این شخص جهنم و بهشت را پنهان نمیکند؛ یعنی این بنده خدا آن قدر در بندگی و اطاعت از خدا پیشرفت دارد و جلو رفته است که یک حالتی پیدا کرده است که بهشت و جهنم برایش ملموس است. چیزی از بهشت و جهنم از او پنهان نیست.
حفاظت از نماز
درباره اهل نماز خدای تعالی فرمود ” والذین هم علی صلاتهم یحافظون اولئک فی جنات مکرمون ” آن کسانی که از نماز شان محافظت میکنند. حفاظت از نماز چیست؟ ما از نمازمان بعضی وقتها محافظت نمیکنیم. ما نماز را میخوانیم اما محافظ نماز نیستیم. شما وقتی آیات قرآن کریم را نگاه میکنید هیچ وقت درباره خواندن نماز چیزی نگفته. فرمود نماز را اقامه کنید؛ یعنی قیام کنید، یعنی برپا دارید، یعنی وظیفه همه ما این است که در مسیر برپایی نماز قدم برداریم. اینجا هم درباره حفاظت از نماز میگوید. حفاظت از نماز یعنی سبک نشمردن نماز.
خیلی روایات عجیبی درباره نماز داریم میگوید ” امتحنوا شیعتنا ” شما شیعیان ما را چه طور میخواهید بشناسید؟ به “مواقیت الصلوه ” آنها را بشناسید. وقت نماز که میشود حالت او را ببینید، بیتفاوت است؟! توجهی ندارد؟! میگوید حالا میخوانیم؛ اما یکی هست که هنوز اذان را ندادند او را اضطراب میگیرد. شیعیان ما را به اوقات نماز امتحان کنید. اگر دیدید در ما یک حالت این طور هست که نماز را جزو مسائل مهم زندگی نمیدانیم نه اینکه نمیخوانیم توجه هم داریم اما اگر کاری پیش آمد میگوییم نماز که همیشه هست معلوم میشود که هنوز شیعه نیستیم. تمام تلاشمان باید این گونه باشد که جزء شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشیم و در این مسیر درست عمل کنیم. کسانی که از نماز حفاظت دارند، در بهشت تکریم میشوند.
در مقابلشان کسانی هستند که استخفاف میکنند، نماز را سبک میشمارند، مستخف بالصلاه هستند. یک بار اول وقت میخوانند، یک بار آخر وقت میخوانند، به ذکرها توجه ندارند، هنوز به رکوع نرسیده بلند میشوند، هنوز سجده نرفته از سجده بلند میشوند. اندازه ای که با دوستتان میخواهید سرپا حرف بزنید به نماز اهمیت بدهید. اندازهای که یک فوتبال را مقید هستید که بنشینید نگاه کنید.
محافظین قبر
میدانید یکی از چیزهایی که در قیامت و به خصوص در برزخ وقتی که از دنیا میرویم همراه ما هست که ماخوف و هول و هراس نداشته باشیم و در قبر در کنار ما قرار میگیرد و به صورت یک چهره نورانی در میآید و ممثل میشود نماز ماست. روایت از امام باقر علیهالسلام است روایت خیلی نورانی و صحیح السند که مربوط به تجسم اعمال ماست که اگر انسان از دنیا برود وقتی او را وارد قبر میکنند صورتهای نورانی او را احاطه میکنند و نمیگذارند که گزند و مسائلی که در درون قبر هست از جهات مختلف به او حمله کنند. بالای سر او مینشینند سمت چپ او مینشینند و طرف راست او مینشینند پایین پا و جلو و عقب او مینشینند از همه اطراف او را محافظت میکنند. یکی از آنها نماز است، یکی از آنها روزه است، یکی حج است، باید به اینها توجه داشته باشیم اینها به صورت چهرههای نورانی از ما محافظت میکنند، اگر آنها را ضایع نکرده باشیم. اگر آنها را از بین نبرده باشیم، اگر سبک نشمرده باشیم. این کارهایی که میکنیم یک جلوه ای در قیامت برای ما دارد در برزخ هم کمکمان خواهد کرد.
تامل در آیات
در مقابل متقین، فجار هستند. ” کلا ان کتاب الفجار لفی سجین و ما ادراک ما سجین ” ما نمیدانیم سجین چیست. به پیغمبر صلی الله علیه و آله میگوید که تو چه میدانی که سجین چیست ” کتاب مرقوم ” اما کتاب ابرار در علیین است. بحث بهشت و جهنم و ویژگیهای بهشت و جهنم در قرآن کریم تا دلتان بخواهد هست. اینها را با دقت بخوانید. در بحث بعدی که هول و شدت جهنم را میگوید من چند تای آن را برای شما بخوانم. فقط اینها را انسان تصور کند یک مقداری روی آن تأمل کند. ما روی قرآن تامل نداریم، تدبر نداریم، دقت نمیکنیم، حتی به معنای آن توجه دقیق نمیکنیم که این حرفی که خدای تعالی درباره جهنم میزند یعنی چه؟ درباره بهشت و اهل بهشت و نعمتهایی که بهشتی ها در بهشت به آن متنعم هستند، خیلی از این چیزها را اگر ما توجه کنیم و باورمان شود معصوم میشویم؛ یعنی نسبت به گناه عمدا و متعمدا به طرف آن نمیرویم.
حقیقت عجیب غیبت
من نمیفهمم که غیبت کردن نان خورش سگهای جهنم است. اگر بفهمم یعنی چه، قطعاً غیبت نمیکنم. ” کذب من زعم کانه ولد من حلال و هو یغتب ” گمان دروغ دارد کسی که فکر میکند که حلال زاده است و غیبت میکند. حالا ببینید که ما چقدر مبتلا به بعضی از خطاها فراوان هستیم که ما را در طول شبانهروز هلاک میکند. به راحتی درباره افراد حرف میزنیم به راحتی تهمت میزنیم غیبت میکنیم پشت سر آنها دروغ میگوییم. یواش یواش بازار انتخابات هم داغ میشود تا دلتان بخواهد شنیدهها به وسط میدان میآید. با شنیدهها و گفتهها جهنم آبادی برای خودشان درست میکنند. چه لزومی دارد که انسان وارد این مباحث شود. نه اینکه سر خودمان را هم کلاه بگذاریم و حواسمان به اینطرف و آنطرف نباشد و نفهمیم که چه کاری دارند میکنند. بعضی وقتها انسان از آن طرف می افتد. نه بصیر باشید جوانب را کاملاً ببینید؛ اما برای خودتان جهنم درست نکنید. به خاطر دنیای دیگری خودتان را بدبخت نکنید. دقیق باشید. در دیدم و شنیدم ها یک کلمه جابهجا میشود یک کسی نابود میشود و از بین میرود. باید مواظب بود. خیلی مواظب غیبت باشید غیبت خیلی عجیب است دودمان غیبت کننده را به باد میدهد. تمام موفقیتهایش را میگیرد. تمام حسناتش را از بین میبرد. محکم باشید. بگویید که نمیخواهیم بشنویم. صفات متقین را سعی کنیم که در خودمان به وجود آوریم.
صفات متقین
اینجا رسول خدا صلی الله علیه و آله تحت تعلیم خدای تعالی است. میگوید اگر من تو را دوست داشته باشم یک چنین اثری در تو به وجود میآید که ” لا اخفی علیه شیئا من جنه و لا نار ” امیرالمؤمنین سلامالله علیه در نهجالبلاغه در صفات متقین وقتی میرسند به ” فهم والجنه کمن قد راها فهم فیها منعمون و هم والنار کمن قد راها فهم فیها معذبون ” می فرمایند متقین این گونه هستند کأن بهشت و اهل بهشت را میبینند و در آن منعم هستند و جهنم و اهل جهنم رامیبینند. چون باور میکنند و چون انس میگیرند. شما هم در حالت عادی اینطور هستید وقتی نسبت به موضوعی خیلی علاقه دارید و انس پیدا کردید میگویید کأن دارم میبینم فلانی فلان کار را انجام میدهد. اگر با بهشت انس گرفتید کأن بهشت را میبینید اهلش را میبینید نعمتهای بهشتی را میبینید. خدای تعالی هم همه اینها را توضیح داد. درباره صفات متقین و حالات اهل بهشت زیاد گفته شده و من دیگر تکرار نمیکنم.
به هر جهت یکی از چیزهایی که بر اهل محبت الهی که خدای تعالی به او هم محبت داشته باشد و محبوب شده باشد حاصل میشود این است که بهشت و جهنم برایش عیان است. مثل جریان زید که آمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله که حضرت از او سؤال کرد ” کیف اصبحت؟ ” گفت “اصبحت موقنا” که داستانش را زیاد شنیدهاید. حضرت هم برای او دعا کرد و در یکی از جنگها شهید شد. گفت مثل این است که بهشت و اهلش را و جهنم و اهلش را میبینم. حضرت هم فرمودند حالا که میبینی سکوت کن. علامت یقینش این بود. حالت محبت را باید در خودمان به وجود بیاوریم آن هم با مواظبت و دقت به دست میآید. با انشاءالله من آدم خوبی هستم نمیشود. نماز یکی از چیزهایی است که خطکش ماست ما را کنترل میکند؛ و مواظبت بر زبان یکی از چیزهایی است که مقامات ایجاد میکند. این زبان داس ماست. مردم در جهنم درو شده زبانشان هستند؛ یعنی با داس زبان درو میشوند. با یک اشاره دست با یک چشم و ابرو انسان بیچاره میشود. شیطان در کمین ماست رصد میکند. به محض آن که روزنه پیدا کرد میگیرد. رحم هم نمیکند. به خودش هم رحم نکرد، به ما رحم کند؟ قسم هم خورده که پدر ما را در بیاورد. باید خیلی مواظب باشیم.
چراغ راه
خدای تعالی به رسول مکرمش صلی الله علیه وآله فرمود ” و اعرفه ما یمر علی الناس یوم القیامه من الحول و شده ” هول و هراس مردم را در قیامت به او میشناسانم. شما وقتی موضوعی را از قبل میدانید که چه اتفاقی میخواهد بیفتد برایش برنامهریزی دارید. مثلاً میدانید فردا میخواهید بروید فلان محل و از آنجا یک خریدی کنید و امروز مقدماتش را فراهم میکنید فردا بناست اتفاق بزرگی بیفتد مثلاً شنیدید فردا برف میآید بارندگی شدیدی میشود شما مقدمات کار را فراهم میکنید هر چیزی که لازم است برای پیشگیری و حفاظت خودتان انجام می دهید. از آثار محبت الهی است که خدای تعالی این کار را میکند یعنی وقتی شما خودتان را در دایره نورانیت قرار دادید و از نور الهی کسب فیض کردید خدای تعالی این مسائل را برای شما عیان میکند. شما دیدهاید که وقتی به خدمت طبیب میروید با نبض و چشم میفهمند و نسخه میدهند. الان مریضیها پیشرفته شده طب هم به همان مقدار پیشرفت کرده میگوید حتما باید بروی آزمایش بدهی. یک طبیبی میگفت آزمایش مثل آن چراغ قوه ای است که در اتاق تاریک میاندازید تا ببینید اشیایی که در اتاق هست سر جایش هست یا نیست.
اگر شما اهل محبت الهی باشید مواظبت بر جان و نفس خودتان داشته باشید به رضای الهی عمل کنید خدای تعالی یک نورافکن به ما میدهد که جلوی خودمان را پیشاپیش میبینیم. مشکلاتی را که جلوی راه ما هست مقدمتاً میبینیم و مسیر خودمان را برای آن مقصدی که موردنظر خداست و باید همه ما به آنجا برسیم راهمان را تنظیم میکنیم. در تاریکی رفتن دست و پای انسان را میشکند. به در و دیوار میخورد. در چاله و چاه میافتد. ولی وقتی که جلو روشن باشد خیلی راحت میتوانیم حرکت کنیم و مسیر را برای خودمان تنظیم کنیم.
عمل، مولود انسان
ما در مسئله قیامت در برابر خودمان عقبه های سنگینی را داریم. هول و هراس شدیدی داریم. ببینید در قیامت آیات قرآن چگونه برای مااین هول را ترسیم میکند.” یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تودوا لو ان بینها و بینه عمدا بعیدا و یحذرکم الله نفسه والله رئوف بالعباد ” ایه ۳۰ از سوره مبارکه آل عمران. روزی که هر کسی هر کار خیری انجام داده عینا میبیند. تجسم اعمال است. از آن طرف اگر بدی انجام داده آن عمل را هم حاضر میبیند و دوست دارد که بین او بین عمل بدش فاصله باشد؛ اما چه فایده آنجا که این طور نیست. عمل ما به ما چسبیده. از ما جدا نیست. عمل متولد شده از ماست. هر چیزی که انسان در این دنیا انجام میدهد از او متولد شده است. این را یادتان باشد سخنی که بنده میگویم الان مولود من است. حرکتی که انجام میدهم مولود من است متولد شده از من است و با من همراه است. اگر آن عمل عمل بدی باشد اگر آن بیان بیان بدی باشد باید آن را از بین ببرم و نابودش کنم والا بزرگ میشود. هر مولودی ارتزاق میکند بزرگ میشود و رشد میکند و چون بد است ما را خفه میکند. اگر میمون و خوب بود به ما کمک میکند. اگر عمل خیری انجام دهید یک مولود خیر درست کردید یک موجود خیر به وجود آوردید این موجود خیر با رسیدگی شما بزرگ میشود و در آن زمانی که به آن نیاز دارید کمک کار تو خواهد شد. همان طور که اگر یک موجود شرور درست کرده باشید در آن موقع که لازم است خرخره شما را میگیرد و شما را خفه میکند و از بین میبرد.
اینجا خدای تعالی میفرماید هر کار خیر یا بدی کردید همراه توست. مگر میتوانیم بگوییم این بچه بچه من نیست چه خیر باشد چه شر. عمل ما هم همین است. حرف هم کار ماست. بعضی از ماها فکر میکنیم حرف زدن جزء کار ما نیست. حرف زدن هم کار ماست ” و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید ” شما تلفظ به هیچ لفظی نمیکنید مگر اینکه رقیب عتید آن را نگهداری میکنند. البته باید با توبه از بین برد. اگر حرف بدی است کار بدی است اگر باید جبران شود جبران کرد والا روز قیامت آن عمل را آنجا حاضر میبینید. وقتی میگوییم ای کاش بین من و این عمل عمد بعید بود، عمد یعنی فاصله طولانی، از من جدا بود. بعد یک نهیب میزند در آیه ۳۰ سوره آل عمران ” و یحذرکم الله نفسه ” خدای تعالی میگوید از من بترسید بلافاصله تا انسان بخواهد بترسد خدا چقدر مهربان است بنده را اول شلاق میزند به تعبیر من میترسد بنده اش در برود نکند که از خانه فراری بشود بلافاصله میگوید ” والله رئوف بالعباد “هیچ آیهای از آیات قرآن نیست انسان را تحذیر کرده باشد مگر اینکه بلافاصله او را حفظ میکند. در بحبوحه که خودش را از شدت عذاب و عقاب بندگانش میترساند بلافاصله میگوید ” و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ” این خدایی که از عمل بنده اش نمیگذرد و او را حساب میکند و عذاب میکند اما بداند که ” انی لغفار ” من آمرزنده هستم.
هول قیامت
در سوره مبارکه حاقه آیه ۲۵ تا ۳۷ ” و اما من اوتی کتابه بشماله ” به این آیات خوب دقت کنید ” فیقول یا لیتنی لم اوت کتابیه ” از آداب قرآن خواندن این است که ایات بهشت را میخوانید بگویید که خدایا من را جزء این گروه قرار بده. وقتی میگویید ” یا ایها الذین آمنوا “بگویید لبیک، یعنی خدایا من جزء مؤمنین هستم. این جزء آداب قرآن خواندن است. مثل این که سوره توحید را میخوانید مستحب است سه مرتبه بگویید کذالک الله ربی خدای من این چنین است. وآیات جهنم را که میخوانید بگویید خدایا من را جزء این گروه قرار نده. وقتی آیات را میخوانید حواستان باشد.
در آیات مبارکه سوره حاقه میفرماید به این که و اما آن که نامه اش به دست چپش داده میشود میگوید ای کاش نامهای به من داده نمیشد و من حساب خودم را نمیدانستم. بعضی وقتها افراد میخواهند خودشان را در بیخبری نگه دارند غافل از اینکه اینها به خودش چسبیده، کار خودش است. ای کاش دیدن نامه و حساب و کتاب تمام شده بود. مال من مرا بینیاز نکرد. قدرت من از دستم رفت. گفته میشود که او را بگیرید. میگوید ” هلک عنی سلطانیه ” برای خودم قدرتمند بودم ” ما اغنی عنی مالیه ” برای خودم ثروتمند بودم. جواب خدا را چه میخواهد بدهد آن کسی که پولش را در راه حرام مصرف میکند؟ راه حرام فقط این نیست که شراب بخرد بدهد به دست این و آن. اگر یک فاسقی را اگر یک انسانی را که قابلیت ندارد صلاحیت ندارد با پول و تزویر با دروغ بر مردم مسلط کند حرمت آن از شراب خوردن بدتر است. شرابخوار شراب که میخورد سکر مغزش را مختل میکند و شروع میکند پرت و پلا گفتن نفس کش هم میطلبد اما صاف نمیتواند بایستد هلش بدهند درون جوی می افتد. فقط رجز میخواند؛ اما آن کسی که با پولش کسی را مسلط میکند بر ناموس مردم مسلط میکند بر دین مردم مسلط میکند جنایت او خیلی بالاست. ولی روز قیامت که میرسد همین آدم، بدبخت است ” ما اغنی عنی مالیه ” ثروتم اینجا به درد نمیخورد قدرتم هم همینطور ” هلک عنی سلطانیه ” خدای تعالی به این بدبخت که گردن فرازی داشت و آنجا مضطر شد میگوید ” خذوه فغلوه ” بگیرید و غل و زنجیر به او ببندید ” ثم الجحیم صلوه ” کشان کشان با خفت و خواری بیاوریدش ” ثم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه ” خیلی این آیات سنگین است ” انه کان لا یومن بالله العظیم ” ایمان به خدای عظیم نداشت.
دستگیری از مستمند
” و لا یحض علی طعام المسکین ” اهل مسکین نوازی نبود. حواسش به کار خودش بود. نمیدانست که در آن عقبه هایی که در مقابلش خواهد بود آن گردنه ها و پیچ ها که در قیامت برای او فراهم میشود فقط نمازش کمکش نخواهد کرد؛ یتیم نوازی هم کمکش میکند. مواظبت از دیگران، توجه به اطرافیان، مستمندان، مستمند فکری. مستمند، فقط پولی نیست. بعضی وقتها افرادی را انسان میبیند از نظر فکری مستمند هستند باید به او از نظر فکری کمک کرد رشدش داد و بالایش آورد. طعام فقط طعام مادی و شکمی نیست. این را از باب این میگویم که یاد بگیرید هذا من فضل ربی. این جریان برای ۱۵ سال قبل است. صدقات که فقط مسئله طعام دادن و شکم سیر کردن نیست. کسی به فکر درس این بچهها نیست. طعام مسکین فقط خوراک نیست. بعضی وقتها شما وظیفه دارید افرادی که از نظر فکری مسکین هستند و فقیر هستند کمک کنید دستگیری کنید. ظهورش در شکم است اما غیر از شکم فکر هم هست. چرا گفتند که زکات علم نشر آن است یعنی زمینه نشر دیدی باید نشر بدهی. افرادی که در انحراف فکری هستند باید به آنها کمک کنیم.
هراس قیامت
” فلیس له الیوم هاهنا حمیم ” شما در آن روز حمیم ندارید به حمام، حمام گفته میشود چون یک جای گرم است. حمیم از همان گرما میآید دوستی که با او خیلی رفیق هستید خیلی صمیمی هستید حمیم گفته میشود؛ یعنی خیلی گرم هستیم. در آن روز شما هیچ دوست حمیمی هم ندارید که به شما کمک کند و پشتیبانت نخواهد بود. ” و لا طعام الا من غسلین لا یاکله الا الخاطئون ” برای اینکه بزرگی و هول و هراس قیامت برای ما قابلدرک باشد در آیات سوره معارج میگوید ” یوم تکون السماء کالمهل ” میدانید روز قیامت چه طور است؟ آسمان مثل فلز گداخته میشود ” و تکون الجبال کالعهن ” قدیمیها یادشان هست حلاج میآمد تشکها را حلاجی میکرد پنبه ها را با یک وسیله ای که داشت که مثل کمان بود میزد پنبههایی را که به هم فشرده شده بود باز میشد. روز قیامت میگوید ” و تکون الجبال ” نمیگوید تپه یا هر چیز دیگر میگوید جبال که از جنس سنگ است و سخت است کالعهن مثل پنبه حلاج میشود. آن روز این طور است ” ولا یسئل حمیم حمیما ” دوست از دوست سؤال نمیکند برای هم در دنیا حمیم بودند گرم بودند برای هم میمردند در آن روز فرار میکند ” یبصرونهم یود المجرمون لو یفتدی من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته التی توویه” همه از هم فرار میکنند میخواهند که همدیگر را نبینند صاحب، برادر همه میخواهند از هم فرار کنند به خاطر هول قیامت. خدای تعالی در این بیانش به رسول مکرمش فرمود ” و اعرفه ما یمر علی الناس یوم القیامه من الهول و شده ” اگر اهل محبت باشی و طوری عمل کرده باشی که من خدا دوستت داشته باشم آن چراغ را به تو میدهم بهشت و جهنم را خوب میبینی آن چیزهایی که در روز قیامت بر انسانها وارد میشود از شدت و هولی که برای آنها پیش میآید تو را عارف میکنم. میفهمی و با وجودت حس میکنی که الان کجا میخواهی بروی؟ چه چیزی در برابر توست؟ کوه به آن عظمت که تازه آن سر کوه است اصلش زیر است مثل پنبه زده شده خواهد شد. آن وقت تو در مقابل قدرت خدا چگونه میتوانی تحمل کنی؟
هول قیامت در نهج البلاغه
امیرالمؤمنین علیهالسلام برای محمد بن ابی بکر نامه مینویسد و او را قبل از مالک اشتر فرماندار مصر قرار میدهد. این نامه را خیلی بخوانید هم در بحارالانوار است هم در نهجالبلاغه. محمد بن ابی بکر فرزند ابوبکر است و اسماء بنت عمیس. نوزاد بود که ابوبکر مرد. آمد خانه امیرالمؤمنین در دامن علی بن ابیطالب بزرگ شد. میگفت من خوشحالتر هستم که به من محمد بن علی بگویید تا محمد بن ابی بکر. حضرت او را به مصر فرستاد و به توطئه عمروعاص او را شهید کردند. الاغی را سر بریدند شکم آن را خالی کردند محمدبن ابی بکر را درون آن گذاشتند و آن الاغ را آتش زدند. جریانش را در تاریخ بخوانید. امیرالمؤمنین علیهالسلام مثل همان نامهای که برای مالکاشتر نوشت برای محمد بن ابی بکر نوشت در آن نامه به فرماندهای که میخواهد برود و حاکم مردم شود این طور نوشت ” یا عباد الله ان بعد بعث …” شروع میکند آیات قرآن را درباره هول قیامت برای او گفتن. بعد از مرگ و بعد از بعث بعد از اینکه انسان از قبر بیرون آمد هیچ چیزی شدیدتر از بعد از قبر نیست؛ یعنی حضرت میخواهد بگوید قبر و فشار قبر سر جای خودش بعد از اینکه انسان برانگیخته میشود تازه گرفتاریهایش شروع میشود.
آن روزی است که بچه ها پیر میشوند. موهای سیاه سفید میشود. جنین ساقط میشود. هر بچه شیرخواری رها میشود. الان ببینید مادری که بچهاش را شیر میدهد به هر تکان بچه سریع به سراغ او میرود یک لحظه غفلت نمیکند هول قیامت طوری است که این مادر بچه را رها میکند. آن روزی است که آن قدر سخت است ملائک که گناهی ندارند از این روز فراری هستند. اگر ما اهل محبت الهی شدیم و در دایره محبت خدا قرار گرفتیم چشممان خوب باز میشود نمیتوانند ما را گول بزنند. چرب و شیرین دنیا ما را له نمیکند. برای اینکه به بعضی از برجهای زندگی برسیم دنبال ظلم به دیگری و دروغ گفتن و کلاهبرداری و مسائل خلاف شرع نمیرویم. بررسی که کنید خرج زندگی انسان را خدای تعالی تأمین میکند تمام کسانی که اهل دزدی و دروغ هستندکه به زندگیشان توسعه بدهند میبینید که مازاد بر آن نیاز است. میخواهد تجمل داشته باشد. قانع باشیم به زندگی دنیا توجه کنیم به این عنوان که مرکب است برای رسیدن به آخرت. نه اینکه از دنیا استفاده نکنیم، اشتباه نکنید. از آسایش و نعمات دنیا هر کسی میتواند فراهم کند باید بکند وابستگیها و گرفتاریهایش است که مانع است. اگر محبت خدا آمد و تو در آن دایره قرار گرفتی چشمت درست باز خواهد شد و کارهایت را درست انجام خواهی داد.