وقتی بچهای در اتاق است خودت را میپوشانی. یا وقتی میگویند این مکان مجهز به دوربین است، خودت را حفظ میکنی. بعد میدانی خدا تو را میبیند اما رعایت نمیکنی؛ یعنی تو خدا را از آن دوربینها و آن بچه پایینتر در نظر گرفتی.
اگر به ظالمان تکیه کنید و بعد به دنبال ولی و سرپرست و حامی بگردید، گیرتان نمیآید و در آن روزی که به یاری احتیاج دارید، کسی شمارا یاری نخواهد کرد
بر حذر باش از اینکه بدعت در دین بگذاری که بنده خدا هرگاه سنت بدی ایجاد کند، گناهش و گناه کسی که به آن عمل کرده برای اوست
کسی که گناه کرد بلافاصله باید توبه کند، چون نمیداند که زنده میماند یا نمیماند. مرگ و حیات به دست انسان نیست. ممکن است بلافاصله بمیرد و گناهی را با خود حمل کند.
اگر دیدید کسی جلوی شما از شما تعریف میکند به ویژگیهایی که در شما نیست، اصلاً به او اعتماد نکن. اینیک قاعده است که اهلبیت به ما یاد دادند
دو گروه هستند که برای آنها ترازو گذاشته میشود؛ ۱٫ اهل ایمان، ۲٫ اهل ایمانی که عمل صالح و طالح دارند و کارهایشان با هم مخلوط شده است. کافران و غیرمؤمنان اعمالشان همه پوچ است و اصلا ترازو نمیخواهد
خدا از همه نعمتها سوال میکند. آیا این نعمت ها را در راه حق هزینه کردید یا در راه باطل؟ از نعمت ولایت میپرسد. من نعمت ولایت به شما دادم آیا شما تحت امر ولایت بودید یا نبودید؟ این ولایت را چگونه تحویل گرفتید؟
خیلی مهم است که کار برای خدا باشد. شما به خانواده خدمت میکنید باید اخلاص داشته باشید. درس میخوانید باید اخلاص داشته باشید. مغازه که میروید برای کار باید اخلاص داشته باشید. و الا وزر و وبال می شود. مهمترین چیزی که از ما میخواهند اخلاص است.
گناه مستی میآورد. مثل مستی که تلو تلو میخورد و مسیر صاف را نمیتواند برود، گناه تعادل انسان را از بین میبرد. فکر انسان را خراب میکند. دیگر نمیتواند درست حرف بزند. دیگر نه حق را میبیند، نه میشنود، نه درک میکند
شیطان در راه مستقیم مینشیند و سنگاندازی میکند. با اینکه آن افراد قبلاً اهل راه بودند، مستبصر بودند، بلد بودند؛ اما شیطان است. فکر نکن آدم خوبی هستی، اهل مسجدی، اهل هیئتی، نماز و روزه و اینها را داری، شیطان تا لحظه آخر رها نمیکند.